مطالعه نقش زنان در ادبیات نمایشی دوران تکوین در ایران براساس تحلیل و گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
حضور شخصیت های زن در نمایشنامه های دوران تکوین ادبیات نمایشی ایران، یعنی قرن سیزدهم و اوایل قرن چهاردهم، حالات و جلوه های متفاوتی یافته و به شکلی متناقض نما [1] طرح شده است. دگرگونی های جامعه شناختی در سده سیزدهم خورشیدی که حاصل رویارویی با جهان غرب بود، رشد موقعیت زنان را ضروری می کرد و به ترس و اضطرابی دامن می زد که با برجسته شدن این جایگاه همراه بود. این دوران هم زمان با شکل گیری ادبیات نمایشی و تئاتر در ایران به مثابه پدیده ای جدید است که نویسندگان و کنش گران این عرصه آن را بستر مناسبی برای طرح مسائل اجتماعی و سیاسی تلقی می کردند. در پژوهش حاضر با ابتنا به رویکرد بازتاب در جامعه شناسی هنر که آثار هنری را آینه ای در برابر اجتماع تلقی می کند، تحلیل گفتمان انتقادی نمایشنامه های شاخص این دوران از نویسندگانی مانند آخوندزاده، میرزاآقا تبریزی، کمال الوزاره محمودی، عبدالحسین نوشین، حسن مقدم و رفیع حالتی صورت گرفته است. نمایشنامه های منتخب به روش توصیفی- تحلیلی و به شیوه ای که نورمن فرکلاف پیشنهاد می دهد، در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین بررسی شده اند. در سطح توصیف به پلات نمایشنامه به منزله یکی از مهم ترین جنبه های درام و کارکرد شخصیت های زن در آن پرداخته شده است. در سطح تفسیر با نگاهی به وقایع اجتماعی مربوط به زنان در این دوره، مقایسه ای میان کنشگری زنان در نمایشنامه و میزان و نقش آنان در جامعه انجام شده است. درنهایت در مرحله تبیین، علت فاصله تغییر الگوهای اجتماعی و نقش زنان در نمایشنامه ها بررسی شده است. نتیجه تحلیل نمایشنامه ها در بستر گفتمانی دوران نشان می دهد با اینکه در این زمان همواره بر نقش کلیدی زنان در اجتماع و ارتقای آنان تا حد سوژه سخنگو به عنوان یکی از نمودهای پیشرفت تأکید می شود، همچنان حاکمیت گفتمان مردسالارانه و هراس از برکشیدن زنان، با اقتدار بر نمایشنامه های این دوران صدساله سایه افکنده است؛ به طوری که نقش زنان یا با مفاهیمی مانند مکر، فریبکاری و توطئه همراه است یا شخصیت های نمایشی زن در حد ابژه نظربازی مردان و اغواگری باقی می مانند.Studying the role of women in dramatic literature of the development period in Iran based on Norman Fairclough's critical discourse analysis
Female characters in the plays of the 13th century and the beginning of the 14th AH, have different manifestations and are presented in a paradoxical way. The social and political changes in this period emphasize the discourse of improving the position of women and have fueled fear and anxiety about the presence of women equally. In this research, we focus on the roles of women in some of the plays of this era by critical discourse analysis. This plays have been described, interpreted and explained by the descriptive and analytical method suggested by Norman Fairclough. First of all, at the level of description, we have discussed the function of female characters in the plots of plays. At the level of interpretation, looking at the social events related to women in this period, the relationship between women's activism in the play and their level and role in the society is examined, and finally, in the third stage, the reason for the gap between the change of social paradigms and the role Women are explained in plays. By the analysis of the plays in the discourse context of the era, it was concluded that although in this era, the key role of women in the society and their promotion to the level of the speaking subject is always emphasized as one of the manifestations of progress, but still the dominance of the patriarchal discourse and The fear of killing women has so powerfully cast a shadow on the dramas of this hundred-year era that the role of women is either associated with concepts such as cunning, deception and conspiracy, or the female characters remain as objects of men's opinion games and seduction