آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۰

چکیده

این پژوهش درصدد مطالعه چندوچون موضوع مطاعن و مثالب نگاری شرق اسلامی به روش اسنادی و کتابخانه ای با رویکرد تاریخی و تحلیلی و انتقادی است. ریشه تاریخی این مثالب نگاری ها که با هدف ثلب، یعنی عیب گویی، سرزنش و بدگویی از رقیب نوشته شده اند، رقابت های جاهلی و قومی است، اما پس از اسلام به تدریج به موضوعاتی چون مذاهب فقهی و کلامی، رهبران سیاسی، فرقه ها، ائمه مذاهب و تصوف توسعه یافت. بررسی ها نشان می دهد که جریان مثالب نگاری نیز مانند تاریخ نگاری اسلامی، غالباً به شرق اسلامی تعلق دارد و در غرب اسلام به جز یادداشت های کوتاه مطلب دندان گیری به چشم نمی خورد. مثالب نگاری، غالباً تحت تأثیر علل و عوامل غیراخلاقی چون غلو، شعوبیگری، عصبیتِ قومی، عوامل سیاسی اجتماعی، خصومت و سوءتفاهم، رقابت ها و انگیزه های سودجویانه، جای خود را در تاریخ ادبیات اسلام بازکرده است، اما از دخالت عواملی چون حقیقت جویی، جرح و تعدیل راویان، صیانت از ایمان مردم و دفع و طرد بدعت گذاران یا وجوب تقابل با بدگویان و بدنویسان در تألیف آنچه مثالب نگاری نامیده می شود، نمی توان چشم پوشید. بسیاری از فقها و صاحب نظران بر این باورند که مثالب نگاری ها در پرتو این انگیزه ها، موضوعاً از عنوان مثالب، خارج و به فعل اخلاقی تبدیل می شود یا به سبب مصلحت مهم تر، از نظر حکم فقهی از دایره حرمت خارج می شود. به نظر می رسد بسیاری از مثالب نگاری های موجود با همین انگیزه ها تدوین یافته اند و مقاصد مهم دینی و مذهبی را دنبال کرده اند، اما از این واقعیت نیز نمی توان چشم پوشید که همین آثار از نظر سلبی نیز در ایجاد بدبینی ها و بدگویی ها و دشمنی ها نقشی انکارناپذیر داشته اند.

Maṯālīb-Negārī in Islamic East

This study aims to examine various sarcasms and invectives of the Islamic East in a documentary and library method with a historical, analytical, and critical approach. The historical roots of these Maṯālīb-Negārī written with the purpose of establishing other shortcomings, i.e., criticizing, blaming, and slandering the rival, are ignorance and ethnic rivalries. However, after Islam, it gradually developed into topics such as jurisprudence and theology, political leaders, sects, religious imams and Sufism. Research shows that the Maṯālīb-Negārī, as Islamic historiography, often belongs to the Islamic East and does not occur in the West of Islam except for some brief notes. Maṯālīb-Negārī is often under the influence of immoral causes and factors such as exaggeration, populism, ethnic nervousness, socio-political factors, hostility and misunderstanding, competition and profit-seeking motives, but has opened its place in the history of Islamic literature due to the interference of factors such as truth-seeking, violation and change of narrators. Protecting people's faith and repelling and rejecting heretics or confronting bad speakers and bad writers cannot be ignored in creating what is called Maṯālīb-Negārī. Many legal scholars and experts are of the opinion that Maṯālīb-Negārī should be changed from the title of Maṯālīb to a moral act in the light of these motivations, or should fall out of the realm of sanctity in the sense of jurisprudence due to more important practical considerations. It seems that many of the existing Maṯālīb were written with the same motives and had important religious purposes, but we cannot ignore the fact that these works played an undeniable role in creating skepticism, slander, and enmity from a negative point of view.

تبلیغات