ارزیابی ساکنان از میزان اثربخشی قوانین بهسازی و نوسازی بافت های فرسوده و ناکارآمد شهری بر فرایند بازآفرینی شهر حمیدیا (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
قوانین شهری شیوه اعمال قدرت برای تغییر و بازآفرینی فضاهای شهری را تعریف می کنند. هدف پژوهش حاضر ارزیابی نحوه اثربخشی قانون حمایت از احیا، بهسازی و نوسازی بافت های فرسوده و ناکارآمد شهری بر فرایند بازآفرینی شهری در بافت فرسوده شهر حمیدیا و با استفاده از روش های آمار استنباطی شامل آزمون کای اسکویر، آزمون T تک نمونه ای و آزمون تحلیل مسیر است. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که همه شاخص های سنجشگر بازآفرینی شهری پایین تر از حدمطلوب هستند. این وضعیت تحت تأثیر کارکردهای ضعیف محرک های بازآفرینی در بافت موردمطالعه است. این محرک ها شامل مشارکت بخش خصوصی، دولت و ساکنان، توانمندسازی ساکنان، تأمین منابع مالی، تشویق های مالیاتی و عوارض، تشویق های ساختمانی، تأمین زیرساخت های شهری، تأمین زمین، کاهش بوروکراسی و هماهنگی بین سازمان های مرتبط با بازآفرینی شهری می شود. نتایج آزمون T تک نمونه ای نشان داد که این محرک ها فاصله معناداری از وضعیت مطلوب دارند. هم چنین، استفاده از روش تحلیل مسیر نشان داد که در مجموع، متغیر توانمندسازی اقتصادی ساکنان، متغیر تأمین زیرساخت های شهری و متغیر تأمین منابع مالی به ترتیب دارای بیشترین تأثیر مثبت و کلی و متغیرهای کاهش بوروکراسی، هماهنگی بین سازمانی و تأمین زمین دارای بیشترین تأثیر منفی و کلی بر بازآفرینی بافت فرسوده هستند. یکی از دلایل ناکارآمدی قانون حمایت از احیا، بهسازی و نوسازی بافت های فرسوده و ناکارآمد شهری نگرش کل نگر و جامع آن به مسئله بازآفرینی شهری است. جامع نگری و گستردگی اهداف مندرج در یک قانون در محیط های شهری که دارای عدم تنوع و عدم مطلوبیت پتانسیل های اجتماعی-اقتصادی-کالبدی هستند، می تواند توان بدنه مدیریت و برنامه ریزی شهری را برای بسیج منابع کاهش بدهد.Residents' Evaluation of the Effectiveness of the Urban Regeneration and Renewal Laws in the Decayed Districts of Hamidia City, Iran
Urban laws define power relations to change and reproduce urban spaces. The present article aimed to evaluate the effectiveness of "the law of the endorsement of revitalization, improvement and regeneration of decayed and inefficient urban neighborhoods on the process of urban regeneration in the decayed districts of Hamidia city, Yazd province, Iran, by using statistical methods including the Chi-square test, one-sample T-test and path analysis. The results showed all indicators related to urban regeneration are lower than the expected situation because regenerating drivers, including public-private participation, the socio-economic empowerment of residents, the provision of financial resources, tax incentives, building incentives, the allocation of urban infrastructure, urban land supply, the reduction of organizational bureaucracy and the improvement of inter-organizational coordination, do not work efficiently in the study area. The results of the one-sample T-test indicated that the above drivers have a significant distance from the expected conditions. According to the path analysis, the variables of socio-economic empowerment of residents, the allocation of urban infrastructure and the provision of financial resources have the most positive and overall effect on the urban regeneration of the decayed districts, respectively. Variables of the organizational bureaucracy, inter-organizational coordination and urban land supply have the most negative and overall effects, respectively. The ineffectiveness of urban regeneration law in Hamida city may result from its holistic and comprehensive approach. In urban environments like Hamida city with low diversity and low desirability of socio-economic-physical potentials, this approach can reduce the capacity of urban planners and managers to mobilize socio-economic and spatial resources to revitalize decayed districts.