آنچه در سازمان های امروزی با عناوین «رقابت»، «رشد» و «سودآوری» اتفاق می افتد، به شدت نگران کننده است. این نگرانی ناشی از عبور سازمان ها از خط قرمز اخلاق است. کاهش اعتماد مردم نسبت به رعایت جنبه های قانونی و اصول اخلاقی توسط مدیران و سازمان ها، اهمیت ورود اخلاق در عرصه سازمان ها را دوچندان می کند که این خود مستلزم شناسایی ابعاد و مؤلفه های اخلاق حرفه ای در گام نخست و همچنین ارائه الگوی استقرار اخلاق حرفه ای در سازمان ها در گام بعدی است. این در حالی است که تلاش های علمی چند دهه اخیر نیز نتوانسته است به صورت واضح و مشخص الگویی را در این زمینه ارائه نماید. نکته مهم دیگر اینکه الگوهای ارائه شده در غرب، لزوماً هم سنخ با مفاهیم، ارزش ها، آداب و رسوم و فرهنگ ایرانی اسلامی نیست و شاید در برخی جهات نیز دارای تضاد باشد. همچنین معیارهای مشخصی در خصوص ارزیابی این الگوها به صورت منسجم وجود ندارد که بتوان جنبه های گوناگون آن را سنجید، به ویژه که الگوها در فرهنگ غرب طراحی و تبیین شده باشد. در این پژوهش، پس از بررسی و مطالعه کتابخانه ای، پنج الگوی استقرار اخلاق حرفه ای در سازمان شناسایی، و همچنین مجموعه معیارهایی که نشان دهنده جامعیت الگوهاست، احصا گردید. در ادامه با استفاده از نظر خبرگان حوزه اخلاق سازمانی و فن «تحلیل سلسله مراتبی فازی»، به میزان اهمیت معیارها و در نهایت، الگوهای شناسایی شده پرداخته شد. با توجه به نزدیکی نظرات کارشناسان و خبرگان در اولویت بندی معیارها و در نتیجه گزینه ها، می توان الگوی حسینی و عباسی را با انجام تغییرات و ایجاد بهبود، به مثابه الگوی مطلوب سازمان های کشور در نظر گرفت.