لوئیس در کتاب مسیحیت ناب کوشیده است بر مبنای «عینی بودن ارزش های اخلاقی» استدلالی برای «اثبات وجود خداوند» ارائه دهد. بنابر عقیده او قوانین اخلاقی عینی وجود دارند و ما در رفتار خویش به نوعی معیار عینی و رفتاری تمسک می کنیم که انتظار داریم طرف مقابل به آن معرفت داشته باشد. این که همه انسان ها در هر فرهنگ، دین و آئینی باشند خود را ملزم می دانند که به نحو خاصی رفتار کنند و راه گریزی از آن ندارند و زمانی که بر خلاف آن رفتار می کنند خود را مورد ملامت قرار می دهند، حاکی از واقعی و عینی بودن احکام اخلاقی است که فراتر از رفتار عادی و معمول انسان هاست. قوانینی که هیچ یک از آنها را ما وضع نکرده ایم، اما به نحو پیشینی می یابیم که این قوانین بر ما تحمیل می شوند و ما را در موقعیت های مختلف تحت فشار قرار می دهند. لوئیس خاستگاه عینیت احکام و ارزش های اخلاقی را خدا می داند چون طبیعت گرایی هرگز نمی تواند حضور ارزش های واقعی اخلاقی را توجیه و تبیین کند، چرا که امر مادی به هیچ وجه نمی تواند تعالیمی برای انسان داشته باشد. بنابرین حضور ارزش های اخلاقی نشانه و شاهدی است برای دلالت بر یک روح یا ذهن برتری که این قوانین را به ما القاء کرده است که او همان خداست. در این جستار ادعای او را تقریر کرده و نقدهای مطرح شده و به نحو خاص نقدهای گنسلر بر استدلال او را شرح داده و مورد گفت وگو قرار می دهیم.
Considerations in Gensler's critique of Lewis's moral argument for proving the existence of God