مقایسه اثر بخشی طرحواره درمانی و ایماگو درمانی بر ناکامی و دشواری تنظیم هیجان در افراد درگیر طلاق عاطفی (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
زمینه و هدف : طلاق عاطفی وضعیتی است که زوج به اجبار در کنار هم زندگی می کنند و سرمایه عاطفی بین آنها کم شده و رابطه ای سرد و خالی از شور و نشاط را تجربه می کنند. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی رویکرد طرحواره درمانی و ایماگو درمانی بر دشواری تنظیم هیجان و ناکامی در افراد درگیر طلاق عاطفی پرداخته شده است. مواد و روش پژوهش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با گروه کنترل و پیگیری انجام شد. جامعه آماری این پژوهش زوجین مراجعه کننده به مجتمع قضایی تهران در سال 1398 بودند. 45 نفر به صورت نمونه گیری هدفمند با توجه به نتیجه پرسشنامه طلاق عاطفی گاتمن انتخاب، و به سه گروه 15 نفری، به طور کاملا تصادفی تقسیم شدند. هر درمان به مدت 12جلسه هفتگی به دو گروه آزمایش ارائه شد و گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفت. ابزارهای جمع آوری اطلاعات شامل مقیاس طلاق عاطفی گاتمن(1997)، پرسشنامه تحمل ناکامی هارینگتون (2005) و مقیاس دشواری در تنظیم هیجان گراتز و رومئر (2004) بود. جهت تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده از روش تحلیل کواریانس چند متغیره و آزمون تعقیبی بونفرونی با بهره گیری از نرم افزار آماری SPSS نسخه 24 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که در پیش آزمون تفاوت معنی داری بین گروه ها مشاهده نشد. در پس آزمون بین میانگین دشواری تنظیم هیجان (F=23/323,P=0/000) و ناکامی (F=48/966,P=0/000)در طرحواره درمانی و ایماگو درمانی با میانگین گروه کنترل تفاوت معناداری در سطح p<0/01 وجود داشت. بین دو رویکرد ایماگو درمانی و طرح واره درمانی تفاوت معناداری وجود نداشت. نتایج در مرحله پیگیری پایداربود. نتیجه گیری: یافته ها نشان داد استفاده از درمان های این پژوهش می تواند در طرح ریزی مداخلات پیشگیرانه جهت ارتقاء و بهبود سلامت روان و روابط هیجانی در افراد درگیر طلاق عاطفی استفاده نمودThe Effectiveness of Schema Therapy and Imago Therapy on the Difficulty of Emotion Regulation and Failure in People Involved in Emotional Divorce
Aim: The present research aims to compare the effectiveness of schema therapy and imago therapy on the difficulty of emotion regulation and failure in people involved in emotional divorce. Methods : The current research was conducted as a semi-experimental type with a control and follow-up group. The statistical population of this research was the couples who referred to Tehran Judicial Complex in 2018. 45 people were selected by purposive sampling according to the Gutman Emotional Divorce Questionnaire, and were divided into three groups of 15 people, completely randomly. The first experimental group underwent schema therapy intervention by Jeffrey Young et al. (2012) and the second experimental group underwent Hendricks (2013) imagotherapy intervention for twelve weekly sessions. The tools of this research were Gutman's Emotional Divorce Scale (1997), Harrington's Frustration Tolerance Questionnaire (2005) and Gratz and Romer's (2004) Emotion Regulation Difficulty Scale. Multivariate analysis of variance and Bonferroni's post hoc test were used to analyze the obtained data. Results : The results showed that the intervention of schema therapy and imago therapy was effective on the difficulty of emotion regulation (F=23.32, P=0.001) and failure (F=48.96, P=0.001) and this effect in the stage The follow-up was stable; Also, the results showed that there is no significant difference between the effectiveness of the two approaches of imago therapy and schema therapy. Conclusion : The findings showed that the use of treatments in this research can be used in planning preventive interventions to promote and improve mental health and emotional relationships in people involved in emotional divorce