ارائه مدل ساختاری رابطه سبک های دفاعی در اختلالات شخصیت خوشه B با نقش میانجی تنظیم شناختی هیجانی (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
هدف: این پژوهش با هدف، ارائه مدل ساختاری رابطه سبک های دفاعی در اختلالات شخصیت خوشه B با نقش میانجی تنظیم شناختی هیجانی انجام شد. روش پژوهش: این پژوهش مقطعی از نوع همبستگی و جامعه آماری این پژوهش را دختران و پسران جوان دانشجوی دانشگاه های آزاد شهر تهران در سال 1399 تشکیل دادند، که از میان آن ها، تعداد 395 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. در این پژوهش از ابزارهای چند محوری بالینی میلون (1994)، تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و کرایج (2006) و سبک های دفاعی اندرز و همکاران (1993) استفاده شد که همگی از اعتبار و پایایی قابل قبولی برخوردار بودند. به منظور پاسخگویی به فرضیه های پژوهش از مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که مدل از برازش مناسبی برخوردار است. همچنین نتایج نشان داد که سبک های دفاعی رشد یافته اثر مستقیم منفی معنادار بر اختلالات شخصیت خوشه b داشته است. سبک های دفاعی رشد یافته اثر مستقیم مثبت بر تنظیم شناختی هیجان مثبت و اثر مستقیم منفی بر تنظیم شناختی هیجان منفی داشته است. تنظیم شناختی هیجان مثبت اثر مستقیم منفی بر اختلالات شخصیت خوشه b داشته است. همچنین تنظیم شناختی هیجان منفی اثر مستقیم مثبت بر اختلالات شخصیت خوشه b داشته است. سبک های دفاعی رشد یافته اثر غیر مستقیم بر اختلالات شخصیت خوشه b به واسطه تنظیم هیجان مثبت و منفی داشته است. نتیجه گیری: توجه به متغیرهای مذکور در پیشگیری و طراحی درمان های مناسب تر به پژوهشگران و درمانگران یاری می رساند.Presenting a structural model of the relationship between defense styles in cluster B personality disorders and the mediating role of emotional cognitive regulation
Aim : The aim of this study was conducted with the aim of presenting a structural model of the relationship between defense styles in cluster B personality disorders and the mediating role of emotional cognitive regulation. Methods : The research method is cross-sectional correlation. The statistical population of this study consisted of all male and female students of Tehran Azad University in 1399, from which 395 people were selected by multi-stage cluster sampling. In this study, Millon clinical multivariate tools, cognitive emotion regulation (Garnowski and Craig, 2006), defense styles (Anders et al., 1993) were used, all of which had acceptable validity and reliability. Structural equation modeling was used to answer the research hypotheses. Results: Findings showed that the model has a good fit. The results also showed that the developed defensive styles had a significant direct negative effect on b-cluster personality disorders. Developed defense styles have a direct positive effect on cognitive regulation of positive emotion and a direct negative effect on cognitive regulation of negative emotion. Cognitive regulation of positive emotion has a direct negative effect on personality disorders of cluster b. Cognitive regulation of negative emotion also had a direct positive effect on personality disorders of cluster b. Developed defense styles have had an indirect effect on cluster b personality disorders by regulating positive and negative emotions. Conclusion: Therefore, paying attention to the mentioned variables in prevention and designing more appropriate treatments helps researchers and therapists.