سرچشمه های بحث وجود و ماهیت، و تمایز متافیزیکی آن ها در کتاب الحروف فارابی (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
کتاب الحروف فارابی، اولین مواجهه مستقیم فلسفی یک متفکر مسلمان با تفکر فلسفی یونان محسوب می شود و مباحث مربوط به تحلیل مفاهیم وجود- موجود و ماهیت به عنوان عناصر اصلی تفکر فلسفی ارسطو، از مهم ترین بخش های این کتاب به شمار می آید. هدف فارابی از نوشتن این کتاب، بسترسازی برای فهم بنیادین تفکر فلسفی یونان در عالم اسلام بوده است. وی بحث را با تحلیل زبانی «موجود» به عنوان یک لفظ غیرمشتق (مثال اول) در زبان عربی آغاز و سه معنای مقولات به مثابه مشارٌالیه، صادق و منحاز بماهیه ما خارج النفس را درخصوص موجود مطرح کرده است. او سه معنا را در دو معنا گرد آورده و بر معنای سوم (منحاز بماهیه ما فی الخارج) متمرکز شده است. فارابی با طرح اقسامی برای معنای سوم موجود و ماهیت به عنوان تشخص دهندگان موجودات خارجی و ذهنی کوشیده است درعین تأکید بر اتحاد خارجی وجود و ماهیت، راهی را برای توجیه کثرت موجودات عالم پیشنهاد دهد؛ حال آنکه به نظر نگارندگان، این راه بدون فرض بحث «تمایز متافیزیکی وجود از ماهیت»، غیرمنسجم است. بحث فارابی در تقسیم کردن موجود به فقیر و غنی، و مطرح کردن مفهوم «ما ینحاز بماهیه فی النفس» درمقابل مفهوم «لا موجود»، جز با پیش فرض قراردادن بحث تمایز متافیزیکی وجود و ماهیت، قابل فهم نیست و طرح موردنظر این فیلسوف، مسیر را برای مطرح شدن احکام تمایز هستی شناختی وجود از ماهیت ازسوی ابن سینا هموار می کند.The Sources of the Discussion of “Existence and Essence” and the their Metaphysical Distinction in Farabi's Kiitab Alhoroof
Farabi's Kiitab Alhoroof is the first direct philosophical encounter of a Muslim thinker with Greek philosophical thought. Discussions on the analysis of the concepts of "existence-existent" and " Essence " as the main elements of Aristotle's philosophical thought are among the most important parts of this book. Farabi's purpose in writing this book is to lay the groundwork for a fundamental understanding of Greek philosophical thought in the Islamic world. He begins the discussion with the linguistic analysis of "existent" as a non-derivative word (first example) in Arabic and proposes three meanings (“Categories” and “Truthful” and “Individual external thing by essence) for "existent." He combines three meanings into two meanings and focuses on the third meaning (Individual external thing by essence). Al-Farabi tries to offer a way to justify the multiplicity of beings in the universe by proposing categories for the third meaning of "existence" and "essence" as identifiers of external and mental beings, while emphasizing the external union of "existence" and "essence"; Accordance to the author's view, this way is incoherent without assuming the discussion of the "metaphysical distinction of existence from essence"; Farabi's argument on dividing the existence into rich and poor and designing the concept of (Individual mental thing by essence) in contrast to the concept of "no existence" does not seem understandable except by assuming the metaphysical distinction of existence and essence. His plan paves the way for designing the rules of ontological distinction of "existence" from "essence" are prepared by Ibn Sina.