سریانی گرایی در مطالعات قرآنی معاصر غرب (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
از آغاز سده بیست ویکم آثاری از سوی برخی پژوهشگران غربی درباره قرآن منتشر شده است که آنها را می توان متمایل به منابع سریانی یا «سریانی گرا» نامید. سریانی گراها معتقدند که گویش سریانی در اندیشه جهان مسیحیت عربی رایج بوده است وقرآن عربی نیز در این جهان پدید آمد. بنابراین، قرآن، احادیث وباورهای نخستین اسلامی باید در پرتو منابع سریانیِ پیش از اسلام ومعاصر با پیدایش این متون و باورها تفسیر شوند.براساس این رویکرد، قرآن واحادیث اسلامی در بافت منابع سریانی – نسبت به دیگر منابع پیش از اسلام و منابع عربی پس از اسلام – بهتر فهم و تفسیر می شوند. در این مقاله پس از اشاره به پیشینه بحث و جریان شناسی قرآن پژوهان غربی دو سده گذشته در این زمینه و نیز دلیل اهمیت سریانی در فهم و تفسیر قرآن، چهار نمونه از پژوهش های سریانی گراها معرفی شده است که به ترتیب عبارتند از: دو تعبیر ثالثُ ثَلاثَهٍ و شُبِّهَ لَهُم در قرآن از سیدنی گریفیت؛ «مطالعه تطبیقی داستان حضرت یوسف با منابع سریانی» از یوزف ویتستوم؛ «نکوهش های قرآن در مقایسه با انجیل سریانی متّی»، نوشته عمران اقبال البدوی؛ و سرانجام، مقاله ای از ایلکا لیندشتِدت درباره وقایع آخرالزمانی در سده نخست هجری. براساس نتیجه مطالعه، علی رغم اینکه می توان پذیرفت شاید این منابع زمینه شفاهی داستانهای بایبلی را فراهم آورده باشند، و بنابراین، گاهی فهم بهتری از آیات قرآن – به ویژه در زمینه داستانهای پیامبران – به دست می دهند، اما نمی توان به بهانه اشکالاتی در منابع اسلامی، آنها را به کلی کنار گذاشت و یکسره به سراغ منابعی رفت که خود محل بحث و تردیدند.Syriacism In Contemporary Western Qur’anic Studies
Since the beginning of the 21 st century, a group of western scholars have written works on the Qur’an, namely Syriac-oriented. Syriacists believe that the Syriac dialect was being spoken in the world of Arab Christianity and so the Arabic Qur’an originated in this world. Therefore, the Qur’an, the first Islamic hadiths and beliefs need to be interpreted in the light of pre-Islamic Syriac sources or simultaneous with the emergence of these texts and beliefs. Accordingly, the Qur’an and Islamic hadiths are better understood and interpreted in the context of Syriac sources than other pre-Islamic and post-Islamic Arabic sources. Referring to the background and trends of Qur’anic scholarship in the West during the last two centuries and the importance of Syriac in understanding and interpreting the Qur’an, four examples of Syriac-oriented researches are introduced here: “The statements of thālitu thalātha ( ثالثُ ثَلاثَةٍ ) and also shubbiha lahum ( شُبِّهَ لَهُم ) in the Qur’an” by Sidney Griffith; “Joseph among the Ishmaelites: Q 12 in light of Syriac sources” by Joseph Witztum; “Condemnation in the Qur’an and the Syriac Gospel of Matthew” by Emran Iqbal El-Badawi; and finally, an article by Ilkka Lindstedt about the apocalyptic events in the first century AH. In conclusion, although it may be admitted that these sources may have provided the oral context for Bible stories, and therefore sometimes provide a better understanding of Qur’anic verses, especially the stories of the prophets, they could not be giving up altogether, as excuses for flaws in Islamic sources, and turned entirely to sources that were themselves controversial.