آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۲

چکیده

نهج البلاغه به عنوان یک اثر برجسته ادیبانه ی معرفتی این قابلیت را دارد که ساختار آن از منظر رویکردهای جدید نقد ادبی چون پساساختارگرایی با محوریت تقابل های دوگانه مورد واکاوی قرار گیرد تا از سویی گامی باشد برای استفاده از روش های نوین تحلیل متن در حوزه مطالعات اسلامی و تحقیقات بین رشته ای در این باب و از سوی دیگر ما را به ساحت معرفتی جدیدی از متن رهنمون سازد. این نوشتار می کوشد تا تقابل دوگانه صمت و نطق را بر اساس نظریه پساساختارگرایی بررسی کند. به همین منظور با استخراج کلید واژه های این حوزه معنایی به صورت متقابل و بررسی دو واژه ی محوری صمت و نطق در سیاق های مختلف دریافته که بر خلاف فرضیه ی رایج مبنی بر مثبت تلقی کردن نطق، امام (ع) رویکردی ساختارشکنانه به این تقابل داشته و صمت را به معنای گزیده گویی پدیده ای مثبت و ارزشی تلقی نموده و آن را وقار آفرین، تأثیر گذار، نشانه ی خردمندی و یکی از راه های تکمیل اندیشه دانسته است.

Contradiction of the Silence and the Speech in Nahdj al-Balagha, Based on the Poststructuralist Theory

Nahdj al-Balagha is an epistemic literary masterpiece. So, its structure has the potential of analyzing from the perspectives of new approaches to literary criticism, such as poststructuralism. Using this approach with the main focus on dual contrasts can be a step toward using the new methods of analyzing the text in the field of Islamic studies and interdisciplinary research. On the other hand, it leads us to a new understanding of the text. Based on the poststructuralism theory, this study aims to explore the dual contrasts of silence ( Somt ) and speech ( Notgh ) in Nahdj al-Balagha.  Accordingly, the keywords of this semantic field were extracted and two basic words of the silence and the speech were examined in different contexts. The findings show that contrary to the common idea that assumes the speech as positive, in an uncommon view, Imam (AS) has considered the silence that means pithy sayings as a positive and valuable phenomenon, as well as causing dignity, effective, a sign of the wisdom and one of the ways to the thought completion.

تبلیغات