حکمرانی خوب از جمله موضوعاتی است که توجه محافل بین المللی جهان را به خود معطوف نموده است. نخستین گزاره در نظریه حکمرانی این است که تنها مردم یک کشور می توانند برای توسعه نسخه بنویسند و هیچ تجویزی بدون توجه به شرایط بومی، تاریخی و اجتماعی جامعه مفید نخواهد بود. ما در این پژوهش که به روش توصیفی و تحلیلی است، درصدد پاسخ به این پرسش هستیم که ابتدا مؤلفه های حکمرانی خوب را بیان کنیم و سپس توضیح دهیم که ثبات سیاسی در نظریه حکمرانی خوب چه نقشی دارد؟ نظریه حکمرانی خوب که با ویژگی هایی مانند مشارکت، شفافیت، پاسخگویی اثربخشی و کارایی و حاکمیت قانون تعریف می شود، الگویی برای توسعه پایدار انسانی با سازوکار تعامل عملی سه بخش دولت، بخش خصوصی و جامعه مدنی است. این الگو به دنبال نقش حداقل دولت و توانمندسازی نهادهای مدنی و بخش خصوصی می باشد. در این راستا، بر رفتار تعاملی سه بخش دولت، نهادهای مدنی و بخش خصوصی تأکید می شود و مقاله معتقد است دولت باید نقش هماهنگ کننده و تنظیم گر خود را تقویت نموده و به جای تصدی گری به تنظیم و تسهیل روابط بپردازد. از مهم ترین مباحث توسعه در جهان کنونی «نظریه حکمرانی خوب» است، تا جایی که سازمان ملل و صندوق بین المللی پول حکمرانی خوب را کلید معمای توسعه می دانند. حکمرانی خوب از جمله موضوعاتی است که توجه محافل بین المللی جهان را به خود معطوف نموده است.