در این مقاله نظام جنسیت در گویش وفسی بررسی شده است. مبنای نظری برگرفته از دیدگاه کوربت (1991) است که طبق آن جنسیت یک نظام خارج از اشتقاق واژگانی و در سطح روابط بین واژگان است و معیار ارزیابی و معین کردن تعداد جنس دستوری یا همان طبقات واژگانی در یک زبان، مطابقه است. علاوه بر معین نمودنِ تعداد جنس در گویش وفسی، پارامترهای معنایی/ صوری دخیل در تعیین جنسیت واژه ها در گویش وفسی نیز بررسی شده است. روش انجام پژوهش به صورت کتابخانه ای و میدانی است. نتایج حاصل از این بررسی نشان می دهدکه براساس معیار مطابقه تنها دو طبقه واژگانی یا جنس دستوری مؤنث و مذکر در این گویش وجود دارد: 1- واژگانی که به واکه فاقد تکیه –æ̀ ختم می شود (مؤنث)؛ 2- سایر واژگانی که پایانه آنها –æ̀ فاقد تکیه نیست (مذکر). همچنین وضعیت همزمانی گویش وفسی نشان می دهد که تعیین جنسیت واژه ها در این گویش مبتنی بر معیاری معنایی ازجمله جنس زیستی مؤنث/ مذکر یا جان داری نیست و تنها معیار آوائی مذکور موجب تشکیل طبقه مجزائی از اسامی در این گویش است. به این ترتیب، گویش وفسی در رده زبان های دارای جنسیت از نوع غیرزیستی قرار دارد که تعیین جنسیت واژه ها در آن صوری است، نه معنایی.