این مطالعه با هدف بررسی نحوه انتصاب مدیران در یکی از استان های خوزستان انجام شد. از روش کیفی بر اساس نظریه استفاده شد. شرکت مدیران، معلمان، مدیران حفاظت و نظارت، معاونین، آموزش آموزشی و پرورش استان و مسئولین انتخاب مدیران بودند که به طور هدفمند انتخاب شدند. 30 نفر از افراد آگاه با 10 سال مصاحبه کار تا رسیدن به حد اشباع نظری در مورد محلی قرار گرفته اند. روش تحلیل داده ها کدگذاری باز، شعاعی و انتخابی بود. بنابراین، داده های جمع آوری شده از مصاحبه، کدگذاری و یک مقوله به عنوان کانونی انتخاب شد. سپس مقوله های دیگر و در پایان الگوی پارادایم ساختاربندی شد. بر اساس نتایج، عوامل قانونی و اجرایی، عوامل محور، و فقدان مهارت های رهبری سیاسی به عنوان عوامل علّی شناخته شدند. قبیله بودن یک مقوله محوری و کلیدی از شرایط نامطلوب خلاق اصول انتخاب بود. عوامل شخصی زمینه ای و نیروهای سیاسی عوامل مداخله گر بودند. راهبردهای استفاده از آموزش و پرورش آن استان از یک سو کنترل و نظارت قانونی و از سوی دیگر توجه به بیرونی و تسلیم شدن در مقابل عوامل سیاسی بود. بنابراین پیام های آن ناکارآمدی و کاهش کیفیت آموزشی مدارس بود. و از سوی دیگر توجه ظاهری به قانون و تسلیم شدن در برابر عوامل سیاسی; بنابراین پیام های آن ناکارآمدی و کاهش کیفیت آموزشی مدارس بود. و از سوی دیگر توجه ظاهری به قانون و تسلیم شدن در برابر عوامل سیاسی; بنابراین پیام های آن ناکارآمدی و کاهش کیفیت آموزشی مدارس بود.