ساختار کشور ایران، با وجود اینکه از ثروت و قدرت و منابع زیادی برخوردار است و تلاش های زیادی جهت تعادل منطقه ای در آن صورت گرفته، به سمت نابرابری فضایی متمایل شده و ساختار مرکز پیرامونی را به منزله الگوی غالب در کشور نمودار ساخته است. این ساختار به وجودآمده حاصل عوامل و نیروها و جریان های بسیار زیادی است. بنابراین، در این تحقیق هدف تبیین یک مدل نظری از نابرابری فضایی در کشور با استفاده از روش نظریه پردازی لینهام است. در این روش 5 گام وجود دارد که در گام اول یعنی مفهوم سازی با استفاده از روش فراترکیب و نرم افزار MAXQDA مدل نظری تدوین شده است. نتیجه به دست آمده حاکی از آن است که مفاهیم گفتمان تئوری محور وابسته به زمینه، وابسته سازی و تمرکزگرایی، عملکرد معکوس برنامه های توسعه، روابط نابرابر قدرت، نابرابری منافع و ثروت (نابرابری اقتصادی)، سیاست گذاری و مدیریت نامطلوب، وجود مدیریت محلی و منطقه ای ضعیف در برابر قدرت مرکزی، توزیع نامتوازن جمعیت و فعالیت در فضای جغرافیایی، جغرافیای نامتوازن مواهب طبیعی در قالب سه گفتمان ایدئولوژی محور و اقتصاد سیاسی محور و زمینه محور باعث ایجاد نابرابری فضایی و شکل گیری رابطه مرکز پیرامونی شده است.