آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۳

چکیده

هدف کلی از پژوهش حاضر، سنجش عناصر موثر در حس مکان و بررسی تفاوت آن در بافت های ارگانیک و برنامه ریزی شده با مطالعه موردی در محله های ساغریسازان با بافت ارگانیک و محله بلوار گیلان با بافت برنامه ریزی شده است. مبانی نظری تحقیق برگرفته از آرای معمار پدیدارشناس، کریستین نوربرگ شولتس درباره پدیده مکان و حس مکان است. از نظر شولتس، پدیده مکان مفهومی کلی و کیفی بوده و ساختار مکان، متاثر از مرز/ قلمرو ، تمرکز/ محصوریت ، عرصه درونی/ عرصه بیرونی ، شناسایی و خوانایی است. روش تحقیق، توصیفی بر مبنای استدلال استقرایی و با استفاده از راهبرد ترکیبی(کیفی - کمی) با تمرکز بیشتر بر راهبرد کیفی است. نتایج تحقیق با استفاده از انجام مصاحبه های عمیق توام با پرسش های باز از ۴۶ نمونه هدفمند انتخاب شده و با استفاده از روش مثلث بندی، مشاهده های محقق در زمان های مختلف و نیز مقایسه جداول نتایج در دو محله، مورد تحلیل و ارزیابی قرار گرفته است. ارزیابی نتایج نشان میدهد که محله برنامه ریزی شده بلوار گیلان، از نظر حس مکان در وضع ضعیف تری نسبت به همتای مسن تر خود یعنی محله ساغریسازان قرار گرفته است که از جمله علل این قضیه عبارتند از : یکنواختی محیط و استاندارد شدن بافت در بلوار گیلان ، کاهش هویت بومی، ضعف در وجود ارتباطات غنی انسانی ، فقدان حس زندگی جمعی، مهاجرپذیریؤ نوساز بودن محله و فقدان خاطرات جمعی، عدم انس با محیط، تغییر ذائقه و نگرش مردم به زندگی و غیره.

تبلیغات