ادبیات و به طور اخص رمان آینه تمام نمای تحولات فکری، فرهنگی و سیاسی جوامع مختلف ازجمله دنیای غرب بوده است. مسئله پیچیده و غامض دنیای غرب موسوم به مدرنیته و عصر روشنگری و پیامدها و دستاوردهای آن طی چند سده اخیر، محور ادبیات، داستان ها، رمان ها و صنعت فرهنگ بوده است. جریان مدرنیته و حاکمیت پارادایم پوزیتویسم، بازخوردهای فکری، فلسفی و معرفتی مثبت و منفی در ساحات زندگی بشری ایجاد کرد. در پاسخ به مهم ترین پیامد تحولات فکری معرفتی مذکور، یعنی نسبیت انگاری معرفتی و کم رنگ شدن امور قدسی و فرابشری در زندگی انسان مدرن، راهبردهای مختلفی در دنیای غرب به کار گرفته شد. الگوهای عرفانی تعلیمی ازجمله رویکردهایی است که در جهت آسیب شناسی و ارائه راهکار برای وضعیت بحران زده بشر در حوزه های فرهنگی، فکری و اجتماعی، بازتولید آرامش روحی روانی، تحکیم پایه های معرفتی و رفع عطش معنوی انسان ها، از سوی برخی نویسندگان به کار گرفته شد. در پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی، ده اثر عرفانی تعلیمی جهان شامل لبه تیغ، سیذارتا، جاناتان پرنده دریایی، کوه جادو، جهان سوفی، سلحشور نور، شازده کوچولو، سه شنبه ها با موری، راز و پیشگویی آسمانی بررسی شد. یافته های پژوهش با رویکرد تفسیری حاکی از آن بود که درون مایه ها و محتوای آثار منتخب در دو سطح مقابله و منتقد نظام سرمایه داری و ارائه راهکار جهت برون رفت از وضعیت بحران گونه انسان مدرن و دیگری دفاع از نظام سرمایه داری و ارزش های فرهنگی و اجتماعی آن بود که به نگارش آثار عرفانی و شبه عرفانی منتهی و منجر شد.