توسعه مستلزم تغییر است و توسعه ای که به پیشبرد جامعه می اندیشد، بدون ایجاد تغییرات عمیق در ساختارهای اجتماعی- فرهنگی به وجود نخواهد آمد. مقاله حاضر به تبیین موانع توسعه شهر بیله سوار با تاکید بر توسعه اجتماعی- فرهنگی و درک و تفسیر افراد درگیر و بومی این منطقه از توسعه می پردازد. روش تحقیق این پژوهش کیفی و از نظریه زمینه ای برای تحلیل و ارائه داده ها استفاده شده است.در این پژوهش اطلاعات مشاهده ای و اسنادی توسط محقق گردآوری و اطلاعات مصاحبه ای نیز با اساتید دانشگاه، مدیران و افراد صاحب منصب خبره در حوزه اجتماعی و فرهنگی شهرستان جمع آوری شده است. برای تعیین افراد مورد مصاحبه، از روش نمونه گیری کیفی- هدفمند و اشباع نظری استفاده شد. بر اساس یافته ها، شرایط علی ، بافت قومی و قبیله ای، عدم نخبه گرایی، وابستگی به دولت و ضعف سرمایه اجتماعی شناسایی شد. ضعف سرمایه فرهنگی، عدم کارایی و اثربخشی و فقدان روحیه فزونخواهی بعنوان شرایط مداخله گر انتزاع گردید. مشکلات اکولوژیک و پایین بودن میزان سرمایه گذاری هم در شرایط بستری یا زمینه ای طبقه بندی شده اند. توسعه نامتوازن بعنوان مقوله هسته این مطالعه انتزاع گردید و تعارض با وضع موجود و سازگاری با شرایط حاکم بعنوان مقوله تعامل یا راهبرد که تداوم توسعه نیافتگی ، کیفیت پایین زندگی ساکنان و مهاجرت پیامدهای چنین کنش ها و واکنش هایی است. نتایج تحلیل داده های پژوهش حاضر و مدل زمینه ای ارایه شده نشان می دهد که مردم شهر بیله سوار علل توسعه نیافتگی را به مثابه توسعه ای ناموزون و ناهماهنگ تفسیر می کنند که این عناصر ناموزون به طور کلی و در امتداد با یکدیگر باعث شده اند پدیده ای به نام توسعه نیافتگی در این شهر به وجود آید.