آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۹

چکیده

هدف تحقیق حاضر، بررسی تأثیر نقش مذهب در تعیین اندازه دولت است. بدین منظور مدل ساده اقتصادی سیاسی با پیروی از مطالعه آذی و اهرنبرگ (1975) مبتنی بر مطالعه ملتزر و ریچارد در نظر گرفته شده است و مذهبی بودن به عنوان شدت رضایت حاصل از کمک های خیریه برای کالاهای عمومی مدل سازی شد که در آن هرچه افراد مذهبی تر باشند، رضایتی که از اعانه های داوطلبانه کسب می کنند، بیشتر است. افراد مذهبی در مقایسه با افراد سکولار به منظور صرف قسمت بزرگ تری از درآمدشان برای اعانه های داوطلبانه به سطوح پایین تر مالیات رأی می دهند؛ بنابراین فرایند سیاسی منجر به کاهش اندازه دولت در کشورهای مذهبی تر و به معنای سطوح پایین تر هزینه برای کالاهای عمومی و بازتوزیع است. نتایج تحقیق نشان داد: کشورهای دارای سطح بالاتری از اعتقاد به زندگی پس از مرگ (مذهبی تر) تمایل به داشتن سطح بالاتر بار مالیاتی دارند؛ بنابراین اندازه دولت کاهش پیدا می کند. همچنین کشورهای مذهبی تر، نسبت هزینه دولت به تولید ناخالص داخلی کمتری خواهند داشت که به معنای کاهش اندازه دولت خواهد بود. ازسوی دیگر، کشورهای دارای سطح بالاتر اعتقاد به زندگی پس از مرگ (مذهبی بودن) سطح پایین تری از پرداخت های انتقالی دارند که به معنای اندازه کوچک تر دولت خواهد بود. در نهایت می توان گفت کشورهای مذهبی تر سطوح پایین تری از مالیات و هزینه دولتی داشته باشند و در مقابل انتظار می رود اندازه دولت در کشورهای مذهبی تر کوچک باشد؛ بنابراین مذهب و هزینه رفاهی دولت به نوعی مکانیسم های جایگزین برای تأمین بیمه اجتماعی محسوب می شوند.

تبلیغات