نفت به عنوان مهمترین منبع استراتژیک کشورهای جنوب غرب آسیا، از وزنه ی سیاسی و اقتصادی فزاینده ای در ساختار ژئوپلیتیک کشور ایران برخوردار است. تا پیش از بی ثباتی در بهای نفت که از اواخر 2013 بدین سو رخ داده، چالش های کلان اقتصادی از سوی دولت های صاحب نفت، مدیریت می شد. با به هم پیوستگی مجموعه ی نظام مندی از رقابت های ژئوپلیتیکی در جنوب غرب آسیا، پیدایش نفت های جایگزین در ایالات متحده ی آمریکا و انرژی های تجدید پذیر و اغتشاش فزاینده در فضاهای ژئواکونومیک خاورمیانه، چالش های عمده ای در اقتصاد سیاسی کشورهای تولید کننده ی نفت به وجود آمد. جمهوری اسلامی ایران نیز در این گذار سخت به عنوان یکی از هسته های مرکزی نفت خیز در جنوب غرب آسیا نیز هم راستا با بی ثباتی های بهای نفت، مجموعه ای از چالش ها را تجربه کرده است، مضاف بر این که تحریم های بین المللی نیز در تشدید وضعیت ایران نقش آفرینی مستقیمی داشته است. با توجه به اهمیت پایدار و استراتژیک نفت در ساختار سیاسی و اقتصادی کشور، پژوهش حاضر به بررسی نقش ژئوپلیتیک قدرت (ساختار-کارگزار) در اقتصاد سیاسی نفت ایران پرداخته است. رهیافت نظری این پژوهش بر پایه ی نظریه ی ساخت یابی قرار دارد. نتایج نشان می دهد که ناهمگنی ساختار-کارگزار در چارچوب افزایش مشارکتی سازمان های حاکمیتی و واسطه ایی با سبقه ی اقتصادی-سیاسی، یکی از چالش های عمده در اقتصاد سیاسی نفت ایران محسوب می شود. از این رو، مدیریت سیستمی و یکپارچه سازی ساختار-کارگزار می تواند چالش های فراروی درآمد کشور از بهای نفت را تا اندازه ی زیادی به سامان کند.