هنرسنتی سوزنکاری بر روی پوشش اهل تصوف با وصله و بخیه همراه بوده است و با تغییر تکنیک و نقش، معانی متفاوتی در نوع پوشش ایجاد کرده است. در هنر سنتی هیچ چیزی از معنا تهی نیست. در این میان، بهترین بستر برای تعامل معانی هنر و عرفان، فتوت نامه ها بودند و ارتباط نزدیکی بین اهل فتوت و تصوف، برقرار بوده است. هدف پژوهش، ارتباط معنایی هنر سوزنکاری با مسائل فکری و اعتقادی هنرمند در فتوت-نامه ها و شناخت نوع سوزنکاری بر جامه های اهل تصوف است. سوالات عبارتند از: 1- ارتباط معنایی مابین سوزنکاریها و اسماء الهی و اعداد مقدس بر جامه اهل تصوف در آیین فتوت چیست؟2- طریقه سوزنکاریها، در نوع پوشش های اهل تصوف چیست؟ نتایج نشانگر4 نوع از سوزنکاری بر پوشش اهل تصوف می باشد. جامه هزارمیخی، تاج غرجق و هزار میخی دارای بخیه هایی به شکل هندسی و به نام درویش دوزی بوده است، بخیه های هزارتو در جامه ی قریشی، اتصال وصله و پاره در خرقه مرقعه و نعلین و بخیه های ضخیم و کشش نخ در خرقه ی مفتولی کاربرد داشته است. در رساله خاکساریه و فقریه، که میراث دار اهل فتوت اند، حرفه سوزنکاری با وصله و بخیه در هر پوشش، همراه با آداب مذهبی به شیوه پرسش و پاسخ، با مفاهیم اخلاقی و عرفانی آمیخته است و بر پایه اسلام و قرآن می-باشد. سوزندوزان، عارفانی هستند که با شهود به رموز و اسماء الهی، از طریق علم حروفیه و شمارش اعداد مقدس، با تکرار در بخیه زدن به صورت اشکال هندسی و وصله های چهار گوش، به بیان ذکر پرداخته اند و نه تنها اعتقادات خود را در کارشان نشان می دهند بلکه آن را نوعی سلوک و طریقتی جهت نزدیک شدن به کمال می دانند. در این پژوهش موضوع به روش کیفی، با توصیف داده ها و شیوه مشاهده و مطالعه منابع کتابخانه ای انجام شده است.