آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۵

چکیده

بینش یگانه و ذهنیت مشابه شاعران و نقاشان ایرانی منجر به دیدگاه های نسبتاً یکسانی از زیباشناسی پیکره انسانی در ادبیات فارسی و نقاشی ایرانی شده است؛ به گونه ای که در فرهنگ و هنر ایرانی، پیکره انسانی همواره در هیأتی نمادین و مثالی ارائه شده است. از سوی دیگر نوع پیکرها در آثار جنید دارای اهمیت ویژه ای است و شیوه پیکرنگاری او حداقل تا قرن دهم هجری/شانزدهم میلادی به عنوان الگو و معیار در نقاشی ایرانی محسوب می شود. براین اساس، موضوع این تحقیق تأثیر شعر خواجوی کرمانی بر پیکرنگاری جنید است و هدف از آن شناخت چگونگی تأثیر ادبیات بر نوع پیکرنگاری با استناد به آثار جنید است. سؤالات این پژوهش عبارت اند از: 1. سیمای پیکره ها در آثار خواجو چگونه توصیف شده است؟ 2. به چه میزان، پیکرنگاری جنید از توصیفات ادبی خواجو تأثیر پذیرفته است؟ این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده و روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای است. این بررسی نشان می دهد که خواجو در توصیف پیکره ها به اصول زیباشناختی پیکره در ادب فارسی که تداعی کننده چهره های چینی است نظر داشته است. همچنین در اشعار خواجو توصیفات ارائه شده به جنسیت خاصی اشاره ندارد و همواره به جای شخصیت پردازی بر نوع تأکید شده است. پیکره های جنید با توجه به فرهنگ زیباگرایی نگارگری در عصر جلایری اجراشده است. این فرهنگ زیباشناسی از سویی تکامل یافته چهره های چینی مآب در دوران مغول است و از سوی دیگر، هم راستا و در ادامه توصیف انسان آرمانی در ادبیات فارسی و اشعار خواجو است. همچنین حالات و حرکات پیکرهها روایتگر متن داستان است و اغلب به طور یکسان و مشابه طراحی شده اند. زیبایی در پیکره های جنید امری محدود و تعریف شده است و در آنها فردیت و جنسیت جایگاهی ندارد.

تبلیغات