آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۴

چکیده

نبوغ هنری و کیفیات زیبائی شناختی عشایر ایران خاصه عشایر بختیاری را می توان بر پهنه دستبافته های ایشان جستجو کرد. از این حیث گلیم، الگوئی در خور توجه و شاخص است. این هنر-صنعت پر پیرایه جولانگاه نقش و رنگ دنیای خیالین مردمانی ست که هیچگاه از هنر استفاده ابزاری نکرده اند؛ نه برای ابلاغ باورها و پنداشتهایشان و نه برای بدست آوردن بازار و سلیقه مخاطب و مشتری محصولاتشان. نقش و رنگ گلیم عشایر بختیاری بدون اغراق از زنده ترین و پرمایه ترین هنرنمائی های عشایر و روستائیان ایران است. از حیث بصری وزن و ارزش کم نظیر گستره ها و تعاملات فضای مثبت و منفی و بازیهای بصری آن و همچنین همنشینی بی بدیل رنگهائی که از حیات پیرامون ایشان مایه می گیرد با بسیاری از مؤلفه های مدرن همچون «آشنائی زدایی[1]»؛ تاکید بر شکل (فرم) و ارزشهای بصری ناب آن و نیز انتزاعی گری از یک سو و ملاکهای ماندگار «هنرقومی»، از سوی دیگر هم گرائی دارد. در هنرهای دیداری قومی تحلیلهای شکلی و صوری بر تحلیلهای زبانی اولویت دارد. بر همین اساس نزد هنرمند عشایری و روستایی مناسبت درونی و صوری طرح در نسبت به تحلیلهای زبانی و معنایی واجد اهمیت بسزایی است. این پژوهش که به صورت میدانی تحقیق و تحصیل شده، سعی دارد به روش تحلیلی-توصیفی و استدلال قیاسی ممیزه های زیبائی شناسی نقش و رنگ گلیم عشایر بختیاری را مورد مداقه قرار دهد. آنچه سؤال اصلی در پیشبرد این پژوهش دانسته می شود؛ چگونگی روند تکامل «آگاهی زیبائی شناختی» و نحوه انطباق انگیزه حاکم بر فرآیند خلق کنندگی ایشان، با مؤلفه های زیبائی شناسی ست که سوای هر پیش پنداشت و تحلیل اجتماعی-تاریخی مرتبط با این آثار، خواندنی و تطبیق پذیر می باشد.

تبلیغات