آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۶

چکیده

فرایند دولتملتسازی، فرایندی غربی است که کشورهای مدرن اروپایی بهگونهای مطلوب آن را بهکار گرفتهاند. این فرایند مبتنی بر ایجاد نهاد قدرتمند دولت، شکلدادن به بروکراسی منظم و کارآمد و نیز تعریف هویت ملی برای شهروندان حاضر در مرزهای مشخص، با عنوان ملت است. نظریههای متعددی در باب تبیین فرایند دولتملتسازی و نیز بررسی الگوهای مختلف آن وجود دارد. تقریباً در خاورمیانه بهسادگی اجراشدنی نیست. مرزهای تحمیلی در خاورمیانه، نبود زمینههای دولتملتسازی همچون دموکراسی در کشورهای خاورمیانه، پیوستن دیرهنگام کشورهای منطقه به این فرایند و نیز پراکندگی قومی و نژادی مردم در این منطقه، سبب بروز تنشهایی در داخل و در میان کشورها میشود. در لبنان، بهعنوان یکی از نمونههای ناموفق در عرصه دولتملتسازی، تعدد گروههای قومی و مذهبی و وجود مداوم تنشهای امنیتی، چرخه بیپایانی از بحران را در بدنه قدرت و در سطح جامعه رقمزده است. در این مقاله، میخواهیم با مروری بر نظریههای دولتملتسازی، چارچوبهای آنها را در خاورمیانه بهکار بسته و دلایل موفقشدن یا موفقنشدن آنها را بررسی کنیم. این پرسش مطرح است که موانع اصلی موفقشدن دولتملتسازی در خاورمیانه و بهویژه در لبنان چه بوده است؟ فرض ما مبتنی بر این است که الگوی بهکار گرفتهشده برای دولت ملتسازی در خاورمیانه، بهجای آنکه به حل مسئله بپردازد، تشدیدکننده بحرانهای جدیدی بوده است. در رابطه با لبنان بهعنوان نمونه مطالعاتی این مقاله، میکوشیم با بررسی مؤلفههایی چون ساختار حکومتی، دموکراسی محدود و تشتت قومی و فرقهای شکست روند دولتملتسازی در این کشور را با روش توصیفیتحلیلی تبیین کنیم.

تبلیغات