دین و اخلاق دو حوزه تأثیرگذار بر جوامع انسانی است. فیلسوفان اخلاق، چهار گونه رابطه و وابستگی اخلاق و دین را مطرح کردهاند: وابستگی معناشناختی، وابستگی وجود شناختی، وابستگی معرفتشناختی و وابستگی روانشناختی. هدف از این پژوهش نوع چهارم ارتباط است؛ پس پرسش ما این است که آیا دین و باورهای دینی می توانند محرکی قوی برای زیست اخلاقی به شمار آیند؟ روش این مقاله برای رسیدن به پاسخ واقعی استفاده از تحقیق آماری و میدانی است؛ لذا ما تعدادی از دانشجویان دختر و پسر دانشگاههای آزاد و فرهنگیان شهر همدان را گروه نمونه پژوهش خود قرار دادیم؛ تمامی آزمودنیها را با دوآزمون «جهتگیری مذهبی بر اساس دین اسلام» و پرسشنامه «بنیانهای اخلاقی هایت وگراهام» بررسی کردیم و نتایج آزمون پس از نمرهگذاری مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت. یافتهها نشان داد که بین نگرش مذهبی و دینداری با انگیزههای اخلاقی رابطه مستقیمی وجود دارد: یعنی هرچه باور و اعتقاد شخص عمیقتر شده، باور مذهبی او به ایمان تبدیل گشته و شخص از مرحله شناختی و نظری دین به مرحله عملی ودینداری وارد آید، انگیزههای اخلاقی او نیز بیشتر شده و شخص زیست اخلاقی آشکارتری خواهد داشت. لذا نتیجه تحقیق بیانگر این مهم است که مذهب درونی شده و دینداری برای اخلاقی زیستن نقش بسزایی ایفا میکند.