حضور واژهی «نَفْس» و مشتقاتش در شاخههای زبان سامی و کاربرد متعددش در قرآن و عهدین، نشان از قدمت و اهمیت آن دارد که پژوهش درباره آن بایسته است. ساختار واژه در شاخههای شمال شرقی و شمال غربی «ن پ ش» و در شاخههای جنوبی «ن ف س» است که نشان از تحول آن در فرایند انتقال از شاخهای به شاخهی دیگر دارد. پژوهش حاضر با روش تاریخی تطبیقی به تبارشناسی این واژه در زبانهای سامی و بررسی کاربرد مصادیق و معانی آن در قرآن و عهدین و ارائه موارد اشتراک و افتراق آن ، پرداختهاست. شواهد نشان میدهد که وجوه اشتراک در ساختار و معنا به مراتب بیشتر از افتراق است. واژه در برخی از شاخهها توسعهی معنایی بیشتری داشته که این گسترش در قرآن و عهدین نیز مشهود است. «استراحت کردن» و «حیات» دو معنای مشترک واژه در تمامی شاخهها است و معانی متعدد دیگر از این دو معنا گسترش یافتهاند. معانی واژه بعد از توسعهی معنایی در تمامی شاخهها بیشتر ناظر بر مسائل ماورائی، چون خداوند، روح و جان است. برخی از واژه پژوهان زبان عربی به ارتباط این واژه با واژهی «نَفَس» پرداختهاند در حالی که این موضوع در شاخههای دیگر زبان سامی وجود ندارد