بررسی جامعه شناختی ادوار علوم حدیث با رویکرد روش شناسی بنیادین و روش تحلیل متون تاریخی، مسئله اصلی پژوهش حاضر است. در طول شش دوره تاریخی علوم حدیث، که تقریباً نیمی از آن در رشد و نیم دیگر در افول بوده است، عواملی مثل باور به کفایت آثار حدیثی موجود، سنگینی سایه علومی مثل فقه و کلام بر حدیث در کنار تقسیم کار نامناسب، غلبه عقل گرایی افراطی، خفقان سیاسی و آشوب فرهنگی، افول و عواملی مثل ویژگی های فردی محدثان از جمله پرسشگری، تکلیف مداری و تعاملات علمی، حمایت های سیاسی و اقتصادی، تمایز نقش های علمی، وجود نظام آموزشی کارآمد، شکل گیری فعالیت های تشکیلاتی و گروهی و دسترسی آسان به منابع علمی، رشد علوم حدیث را به دنبال داشته است.