نواندیشان دینی با گرایش های متفاوت، سعی در حفظ کارکرد دین در دنیای مدرن نموده اند. یکی از این گرایشها، متن گرایی است که افرادی نظیر شحرور و عبدالعلی بازرگان نماینده آن هستند و گرایش دیگر عقلگرایی است که سروش، شبستری و نصر ابوزید آنرا نمایندگی می کنند. پژوهش حاضر تلاش نموده با روش توصیفی- تحلیلی، دیدگاه این دو طیف نواندیشی را در زمینه وحی، مورد تحلیل، تطبیق و نقد قرار داده و نقاط ضعف و قوت آنها را مورد واکاوی قرار دهد. نتایج بدست آمده بیانگر آنست که راهبرد عقلگراها در حل معضلات وحی، نه به شکل روبنایی و موردی بلکه با تغییر دیدگاههای بنیادین است. اما متن گراها وحی را فرابشری دانسته و معضلات آن را سعی می کنند موردی حل کنند. تلاش برای فهم نسبی از پدیده وحی، بستر سازی برقراری تعامل و مفاهمه برون دینی با غیر دینداران، رفع مبنایی معضل اجرای قوانین کیفری قرآن در عصر مدرن، از امتیازات نواندیشی عقلگرا و حذف تشریعات وحی و فراهم شدن بستر گذر از تشریعات عبادی آن، تنزل قرآن در حد یک کتاب بشری خطاپذیر زمانمند نیز از نقاط ضعف آن قلمداد می شود. در مقابل، انطباق بیشتر دیدگاه فرابشری بودن وحی با واقعیتهای متنی، عدم عبور از شریعت قرآنی، دفاع از عدم تعارض وحی و علم، از نقاط قوت رویکرد متن گرایی و تأویلهای تکلف آمیز در مورد تشریعات و گذر از برخی عناصر چالش برانگیز قرآن از حیث زمانمند بودن، بدون روشن شدن جایگاه آنها در دنیای مدرن از نقاط ضعف آن شمرده می شود.