تقرب انسان به پروردگار، به عنوان قرار نهایی و نقطه کمالی او محسوب گشته و دغدغه بندگان باورمند بودهاست. اگر چه به تصریح قرآن، برخی در انتخاب اله و شیوه تقرب به او دچار خطا گشتهاند، اما اصالت مسئله قرب، همواره برقرار است.آنچه مدنظر پژوهش حاضر می باشد،بررسی حقیقت یا مجاز بودن قرب، در آرای مفسران قرآنی و به روش توصیفی- تحلیلی است. قرب با معانی مادی و اعتباری در قرآن کاربرد یافته است.در حالی که دسته قلیل دوم، با نگاه حقیقت انگارانه، مساله قرب را تبیین نموده اند. از مبانی حقیقت انگاران در اثبات دیدگاه خود، ماوراءالطبیعه سازی مفاهیم با کاربردهای مادی در قرآن است که در مورد قرب نیز به وقوع پیوسته است.آنان معتقدند در تفصیل فاصله بین دو پدیده که یک طرف یا دو طرف آن زمان مند و مکان مند نباشد، کاربرد معنای مادی و فیزیکی قرب به عنوان پوسته مفهوم و اصل رابطه همبستگی میان انسان و خداوند، به عنوان هسته آن می باشد. هرگاه در قرآن، معنای موسعی از استعاره یا مجاز درنظر گرفته شود که در مقابلِ حقیقت گویی باشد، می توان گفت که قرآن مفهوم سازی تازه ای از این واژگان ارائه داده است. بنابراین، حقیقت انگاری مفهوم قرب، هیچ تقابلی با اصل تنزیه خداوند نداشته و می توان برای آن وجودی مستقل قائل گردید