قرآن ضمن اینکه هدف از ارسال رُسُل را إنذار عمومی مردم و دعوت به دین ذکر می کند، به طور واقع بینانه ای از امکانات، روش ها و چالش های مسیرِ دعوت نیز سخن گفته است. یکی از مهمترین این چالش ها، ایمان ناپذیری است. قرآن از انسان هایی سخن گفته که طی فرایندی، برای همیشه فاقد قابلیت ایمان آوری شده اند. فهم روشمند این فرایند و کشف عوامل آن، ما را با سطح تازه ای از دعوت به دین که بر مرحله پیشادعوت تکیه دارد، رهنمون می سازد.واکاوی آیات مربوط به ایمان ناپذیری در تحقیق حاضر، با روش تحلیل محتوای مضمونی و استفاده از رابطه هم نشینی در روش تحلیل گفتمان انجام شده است. عبارات «لا یُؤْمِنُونَ» و «ما کانُوا لِیُؤْمِنُوا»، محور آیات ایمان ناپذیری هستند. یافته های تحقیق نشان می دهد دستیابی به شبکه ای از مضامین حولِ یک مفهومِ مرکزی، مستلزم به کارگیری یک روش متن محور با نگاه مجموعه ای به قرآن است. ایمان ناپذیری عده ای از انسان ها، ارتباط معناداری با شبکه مفهومی «تکذیب»، «طبع قلب»، «خُسران»، «ملأ»، «فسق» و «ظلم» دارد. انسانِ خاسر، انسانی است که ایمان ناپذیر شده است. خُسر در آیات متعددی از قرآن، معلولِ عواملی شمرده شده که از آن میان، عامل «تکذیب» نقش کلیدی دارد. تکذیب مرحله جدّی تری از تقابل با دین است که از سطوح بالای جامعه به طور مشخص «طبقه ملأ» آغاز و طیّ اقداماتِ چندگانه ای از سوی این طبقه با هدفِ تقابل با دعوتِ أنبیاء، به تدریج به سطوح میانی و پایینی جامعه تسری می یابد.