پژوهش حاضر به منظور بررسی نقش مدیریت استعداد در چابکی سازمانی مدارس با میانجی گری یادگیری سازمانی انجام گرفته است. این پژوهش توصیفی- همبستگی با مشارکت 327 نفر از معلمان دوره اول متوسطه شهرکرمانشاه که از طریق نمونه گیری تصادفی- طبقه ای بر حسب حجم انتخاب شده بودند، انجام شد. از پرسشنامه های مدیریت استعداد اوهلی (2007)، یادگیری سازمانی نیفه (2001)، و چابکی سازمانی ژانگ و شریفی (2000) استفاده شد. پایایی و روایی پرسشنامه ها، با آلفای کرانباخ و تحلیل عاملی تاییدی انجام شد. نتایج نشان داد متغیر مدیریت استعداد دارای اثر مستقیم مثبت (62/0)، اثر غیرمستقیم مثبت (147/0) و اثر کل مثبت و معنادار (767/0) بر متغیر چابکی سازمانی می باشد. متغیر یادگیری سازمانی دارای اثر مستقیم مثبت (22/0) و اثر کل مثبت و معنادار (22/0) بر متغیر چابکی سازمانی می باشد. متغیر مدیریت استعداد با ضریب مسیر غیرمستقیم به واسطه یادگیری سازمانی (147/0) و مقدار تی (28/3) دارای اثر غیرمستقیم، مثبت و معنادار بر متغیر چابکی سازمانی می باشد. با توجه به اثرات کل متغیرهای مستقل می توان گفت متغیر مدیریت استعداد (767/0) دارای بیشترین اثر و متغیر یادگیری سازمانی (22/0) دارای کمترین اثر بر متغیر چابکی سازمانی می باشد. به عبارت دیگر، می توان گفت مدیریت استعداد با میانجی گری یادگیری سازمانی موجب افزایش چابکی سازمانی معلمان مدارس می شود.