آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۷

چکیده

در این مقاله، با تأیید تأثیرگذاری و تأثیرپذیری الهیات و فیزیک از یکدیگر، نشان داده می شود که چگونه برآمدن فیزیک کوانتومی در ابتدای قرن بیستم، همگام با تغییر دادنبنیان های فیزیک کلاسیک، مباحث جدیدی در حوزه ی الهیات را پدید آورد. برای این منظور،نخست توضیحی از «مکملیت» که یکی از مهم ترین دست آوردهای بور در تبیین پدیده های کوانتومی است، به دست داده می شود و سپس از چگونگی مدخلیت آن در مباحث الهیاتی سخن به میان می آید. بدین ترتیب، روشن می شود که از یک سو «مکملیت»، در توضیح رابطه ی میان علم و الهیات و تفکیک نظرگاه های مختلف آنها بر پژوهشگرانی مانند مک کی مؤثر بوده است و از سوی دیگر خود وام دار آموزه های الهیاتی کیرکگارد بوده است. در ادامه ی این مقاله، نشان داده می شود که صرف نظر از پذیرش یا نفی کاربرد «مکملیت» در الهیات، آنگونه که در فیزیک به کار می رود، می توان از مدخلیت چنین آموزه ای در غنا بخشیدن به سطوح مختلف تبیینی آموزه های الهیاتی درتوصیف حقایق دینی سخن گفت.

تبلیغات