کیفیت بالای زندگی کاری از عوامل اساسی توانمندسازی منابع انسانی موردنیاز سیستم مراقبت بهداشتی شناخته شده است. ازآنجاکه پرستاران جزء بسیار مهم سیستم مراقبت درمانی کشور محسوب می شوند، لذا مطالعه حاضر به بررسی نقش نشخوار فکری، همدلی عاطفی و ذهن آگاهی در پیش بینی کیفیت زندگی کاری پرستاران پرداخته است. تحقیق حاضر یک مطالعه توصیفی – همبستگی و جامعه آماری پژوهش شامل کلیه پرستاران شاغل در بیمارستان های شهر تبریز در سال 1397 و حجم نمونه شامل 150 نفر پرستار بود که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس پاسخ های نشخواری (نولن هوکسما و مورو، 1991)، مقیاس همدلی عاطفی (مهرابیان و اپستاین، 1972)، پرسشنامه مهارت های ذهن آگاهی (کنتاکی، 2004) و پرسشنامه کیفیت زندگی کاری (والتون، 1973) استفاده شد و داده ها با استفاده از آزمون های آماری ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد کیفیت زندگی کاری پرستاران با متغیرهای ذهن آگاهی و همدلی عاطفی رابطه معنی دار دارد، ولی با متغیر نشخوار فکری رابطه معنی داری ندارد. نتایج رگرسیون نیز نشان داد که متغیرهای ذهن آگاهی و همدلی عاطفی درمجموع 8% از واریانس کیفیت زندگی کاری پرستاران را توجیه می کنند. نظر به اینکه پرستاران نقش مهمی در بهبود و ارتقاء سلامت افراد جامعه دارند بهبود کیفیت زندگی کاری آن ها از طریق فاکتورهای روانی، به خصوص همدلی عاطفی و ذهن آگاهی که در این مطالعه رابطه معنی داری با این متغیر حاصل شد، به عنوان یک اولویت بهداشتی مطرح می گردد.