افزایش وقوع جرایم شهری و راهبرد محوری شهرها در دستیابی به توسعه پایدار، موجب شده تا در طی نیم قرن اخیر محققان در خصوص ریشه های ناامنی و نتایج آن در شهرهای کشورهای توسعه یافته نظریه پردازی کنند. مجموعه ای از این نظریه ها که به ناهنجاری های محیطی شهره گشته اند، تاکید دارند که ناهنجاری های محیطی می تواند بر افزایش ترس از جرم تاثیرگذار باشد. اگرچه مباحث تئوریک و پیشنیه تحقیقات نظری اتفاق نظر بر رابطه مستقیم میان گستردگی ناهنجاری ها و احساس ترس شهروندان در محیط های شهری دارند، اما تحقیقات ناشی از آزمایش های عملی برای سنجش این رابطه بسیار محدود و در شهرهای کشورهای در حال توسعه علیرغم همه چالش های امنیتی رو به رشد آن، نادر می باشد. از این رو، این تحقیق تلاش می کند ارتباط میان بی نظمی، ریسک درک شده و ترس از جرم با تکیه بر متغیر جنسیت به عنوان یک متغیر کنترل را بواسطه یک آزمون عملی بررسی نماید. برای نیل به هدف تحقیق، جامعه آماری مشتمل بر 160 نفر از ساکنین یکی از محلات مسکونی در مالزی مورد پیمایش میدانی با ابزار پرسشنامه قرار گرفته اند و داده های جمع آوری شده بواسطه مدل یابی معادلات ساختاری مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصله نشان می دهد علاوه بر رابطه ی مستقیم، یک رابطه ی غیرمستقیم نیز میان میزان بی نظمی و احساس نگرانی از جرم به واسطه ی ریسک درک شده وجود دارد. همسو با تحقیقات پیشین، این پژوهش تاکید می کند که زنان بیش از مردان، در برابر افزایش ناهنجاری های محیطی، ریسک درک شده و نگرانی از جرم فزاینده تری را تجربه کرده اند. نتایج این پژوهش، با آزمون عملی نظریه ی بی نظمی در یک محله شهری کشور در حال توسعه، نشان می دهد که یافته-های مطالعات تحقیقاتی پیشین ارجاع پذیر و قابل تعمیم می باشد.