حرکت، مفهومی اولیه، جهانی و پیچیده است که در زبان های گوناگون، با عناصر روساخت متفاوتی بازنمایی می شود. مطالعات تالمی در واقع شروع مطالعات زبان شناسی شناختی در موضوع حرکت محسوب می شود؛ تالمی روابط نظام مند میان روساخت ها و ژرفﹾ ساخت های زبانی را تبیین نموده است. مقاله حاضر به بررسی مفهوم سازی فعل حرکتی ذَهَبَ در قرآن بر مبنای الگوی واژگانی شدگی تالمی پرداخته است.پیکره پژوهش حاضر56آیه مشتمل بر ماده«ذَهَبَ»است که از این تعداد، 48 روساخت فعل «ذَهَبَ» مشاهده شد و پس از تحلیل داده ها در بافت قرآنی، 28 نمونه استعاری و 20 مورد غیراستعاری و به معنای حرکت فیزیکیِ رفتن کشف شد. در مرحله بعد بسامد و نحوه کاربست مؤلفه های رویداد حرکت استخراج و نقش آن در بهبود و تدقیق تفسیر آیات قرآن مشخص شد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که تمامی چهار مؤلفه اصلی رویداد حرکت و دو مؤلفه فرعی در گزاره های مورد مطالعه وجود دارد و بالاترین بسامد در میان مؤلفه های اصلی، مربوط به مؤلفه مسیر وجزءحرکتی(20مورد)سپس مؤلفه پیکر/زمینه(19مورد)و در مؤلفه های فرعی، سبب(13مورد) است. یکی دیگر از نتایج مقاله حاضر، تبیین وقوع بسط معنایی در روساخت مشترک مفهوم «رفتن» در قالب مفاهیم«برطرف شدن»،«نابود شدن» و «مردن» است.