در حقیقت، اصل اساسی برای اندیشه "ملی گرایی" ، حاکمیت ملی و دفاع از یکپارچگی سرزمینی است؛ از این رو هر عامل بیرونی که بخواهد اصول را به هر بهانه ای نقض کند، "ملی گرایی" به عنوان یک اندیشه سیاسی یا ایدئولوژی حکومت، ضامن استقلال و یکپارچگی ملی و سرزمینی است. میان "قلمروسازی- گستری" و کُنش- واکنش های "ملی گرایانه" رابطه وجود دارد؛ معمولاً نمود این ارتباط به دو حالت است؛ در درجه نخست، کشورها از مولفه های انگیزشی "ملی گرایی" در راستای دفاع از حاکمیتِ قلمرو و سرزمین (در برابر تجاوز سایر کشورها)، بهره می برند و در حالت دوم، آنها (حکومت ها) در رقابت و نزاع های بیرونی خود با سایر دولت های رقیب یا دشمن بر سر "قلمرو"، از این حسِ قدرتمند در جهت عمل یا غرض توسعه طلبانه خود به اشکال "قلمروسازی" و "قلمروگستری" بهره می برند. دریاها و اجمالاً پهنه های آبی به واسطه ارزش های جغرافیایی (نظامی، سیاسی، امنیتی، اقتصادی و غیره) که دارند، مورد توجه و علاقه بازیگران سیاسی (حکومت ها و دولت ها) هستند. از این رو، " قلمروسازی- گستری" که در درجه نخست، یک اصل ژئوپلیتیکی است به واسطه این ارزش های جغرافیایی است. ملی گرایی به عنوان یک نیروی قدرتمند، یکی از شیوه هایی است که دولت ها برای حفظ، بهره برداری و کسب ارزش های جغرافیایی (منابع جغرافیایی قدرت در پهنه های آبی و خشکی)، در جهت اعمال "قلمروسازی- گستری" خود از آن بهره می برند . پژوهش براساس ماهیت و روش توصیفی- تحلیلی محسوب می شود. اطلاعات پژوهش به شیوه اسنادی و با مراجعه به منابع معتبر گردآوری شده است.