مقدمه : جغرافیای انتخابات به عنوان یکی از پویاترین و دیرپاترین گرایش های جغرافیای سیاسی، بیش از دیگر گرایش ها با افت وخیز همراه بوده است. هستی شناسی عینی پدیده رای و توزیع فضایی آرا، این گرایش را در پیوند با رویکرد فضایی قرار داده، به گونه ای که درصد بالایی از آثار موجود در گستره جغرافیای انتخابات براساس چنین دیدگاهی نوشته شده اند. با افت دیدگاه اثبات گرایی، آثار جغرافیای انتخابات نیز رو به کاستی نهادند. چیرگی پژوهش های توصیفی، مصداقی و کاربردی فاقد بنیان نظری و فلسفی محکم بر نوشته های بنیادی و نظری، بزرگ ترین کاستی امروزین جغرافیای انتخابات در سطح بین الملل و نیز در ایران است. هدف پژوهش حاضر که از نوع تحقیقات بنیادی نظری است، تبیین رویکردهای غالب نظری در جغرافیای انتخابات بود. نتیجه گیری : جغرافیای انتخابات را می توان در قالب پنج رویکرد نظری واکاوی کرد. رویکرد نخست، رویکرد سنتی است که در قالب مکتب ناحیه ای و روابط انسان- محیط به واکاوی الگوهای فضایی رای دهی می پردازد. رویکرد دوم، رویکرد فضایی- رفتاری است که بر پایه مکتب فضایی به بررسی رفتار رای دهی براساس اندازه گیری و تحلیل متغیرهای فضایی کلیدی می پردازد. رویکرد سوم، رویکرد رادیکال است که براساس مکتب جغرافیای رادیکال به مفصل بندی نظری و آشکارکردن مکانیزم هایی می پردازد که به فرآیندهای انتخاباتی شکل می دهند. رویکرد چهارم، رویکرد مکان محور است که براساس مکتب جغرافیای انسان گرا و نظریه ساختاربندی به بررسی تاثیر متن و زمینه جغرافیایی- تاریخی بر رفتار انتخاباتی می پردازد و رویکرد پنجم، رویکرد انتقادی است که براساس مکاتبی مانند فمینیسم، پساساختارگرایی و پست مدرنیسم به نقد رویکردهای موجود به مطالعه جغرافیای انتخابات و ارایه خوانش های جایگزین از جغرافیای انتخابات می پردازند.