آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۸

چکیده

بیشتر پژوهش های انجام شده در بیست سال اخیر در حوزه تعلیم و تربیت، در سنت فلسفه تحلیلی صورت گرفته و مهم ترین بحث چالش برانگیز، نفی معناداری و امکان تربیت دینی بوده است. فیلسوفان تحلیلی تربیت، مانند هرست و پیترز، بر تعلیم و تربیت آزاد تأکید می کنند و تربیت دینی را به این دلیل ناممکن می شمارند که فاقد ویژگی های قابل ارزیابی بودن، تعمیم پذیری و انتقال پذیری است. نگرش آن ها نسبت به تربیت، برگرفته از رویکردی است که نسبت به صور دانش دارند؛ بنا براین رویکرد، امر دانشی، امری است که اصول آن درون نظریه ای است و اعتبار آن منتزع از عملکرد است، نه امری بیرون از آن. ادعای آن ها در رد تربیت دینی، به جایگاه شناختی نامتعین دین، ماهیت علمی تربیت و فقدان عقلانیت در تربیت دینی بازمی گردد. در این پژوهش، نظریه عقلانیت وحیانی به عنوان مبنای نظری، عهده دار پاسخ گویی به اشکالات یادشده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که تربیت و دین به دلیل برخورداری از موضوع و غایت مشترک، سازنده ترکیب مفهومی معناداری هستند. همچنین از خلال اثبات علم دینی و ترسیم حدود و ثغور عقلانیت، تربیت دینی قابل اثبات است. عقلانیت دینی با نفی تلقی تصریحی یا قانع کننده از غایت تربیت، معیار ارزشمندی و سعادت را عقل مستند به وحی معرفی می کند، نه بنای عقلا و نه کارایی موجه؛ همچنین اتهام فقدان عقلانیت در تربیت دینی که منجر به شیوه تلقینی و نه تربیتی می شود، با پرداختن به معنای ایمانیِ تلقین، برطرف می شود. در این پژوهش، ساختمان عقلی انسان با ابتنا به دو وجه خودفرمانی و غیرخودفرمانی شناخته می شود که وجه اول با همراهی اراده و وجه دوم با اخذ اعتبار از وحی فعالیت می کند.

تبلیغات