پژوهش حاضر سعی در تبیین این مسأله را دارد که عادت واره نهادی معلمان در مشهد در چه سطحی قرار دارد؟ و در طول زمان تغییرات آن چگونه بوده است؟ یعنی این که معلمان در گذشته از چه عادت واره نهادی برخوردار بوده و امروزه از چه عادت واره نهادی برخوردار هستند؟ بدین منظور چارچوب مفهومی پژوهش بر اساس نظریات بوردیو تدوین گردید. جهت گردآوری و تحلیل داده ها از روش پیمایش و تحلیل موضوعی بهره گرفته شد. جامعه آماری مورد مطالعه در روش پیمایش عبارت بود از معلمان شهر مشهد که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه بندی و فرمول کوکران 360 نفر از آن ها به عنوان نمونه انتخاب شدند. در روش تحلیل موضوعی با استفاده از نمونه گیری هدفمند و معیار اشباع نظری با 31 نفر از معلمان مصاحبه گردید. نتایج بخش کمی و کیفی تحقیق بیانگر کاهش سطح عادت واره نهادی معلمان می باشند. به طوری که نتایج بخش کمی بیانگر آن است که سطح عادت واره نهادی معلمان پایین تر از سطح متوسط قرار دارد و نتایج بخش کیفی نیز نشان دهنده کاهش عادت واره نهادی معلمان در سال های اخیر است. چنین وضعیتی برای میدان آموزش که یکی از مهم ترین کارکردهای میدان اجتماعی را بر عهده دارد، رضایت بخش نیست. .