آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۹

چکیده

فطرت یکی از مباحث مهم انسان شناختی است که اندیشمندان از دیرباز بر آن تأکید داشته اند. البته همه آنها به یکسان درباره فطرت انسان نمی اندیشیدند. برخی از آنها دیدگاه هایی را مطرح کرده اند که فطرت انسان در آنها ابعاد محدودتری دارد. تحت تأثیر این دیدگاه ها امروزه ابعاد فطرت انسان به حوزه ادراکات بدیهی، وجدانیات، قوای نفسانی و حتی غرایز کاهش یافته است. کاهش فطرت به ادراکات بدیهی، فطرت اولیه انسان را در برابر فطرت ثانویه انکار می کند. تفسیر فطرت به وجدانیات، ابعاد فطرت را از قسم پیشین نیز بیشتر تقلیل می دهد. بر این اساس، حتی ادراکات بدیهی جزء ابعاد فطرت نیست. دو تفسیر اخیر از فطرت نیز آن را به حوزه قوای نفسانی یا غرایز انسان محدود می کند. گونه اول منکر هر نوع ادراک بالفعل فطری حتی بعد از تولد انسان است و از این منظر همه ادراکات انسان، اکتسابی محسوب می شود. گونه دوم نیز تحت تأثیر نظریه تکامل، فطرت را به قوای غریزی از نوع حیاتی یا شهوانی محدود می کند. اما بر اساس بینش دینی هیچ یک از این دیدگاه ها تصویر درستی از فطرت ترسیم نکرده اند؛ زیرا از این منظر فطرت انسان ابعاد مختلفی دارد و فطرت اولیه، ادراکات بدیهی و قوای فطری (در ابعاد مختلفش)، همگی از ابعاد فطرت انسان به شمار می آید.

تبلیغات