آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۰

چکیده

بخت، خود علت فاعلی است اما گویی به طریقی علتی غایی دارد. ارتباط تفسیر بخت و قلمرو عاملیت و تقابل رویداد های سودمندی که غایت آن ها غایب و نامعلوم است با رویداد های سودمندی که در آن ها غایت حاضر و معلوم است، ابزار ورود به تحلیل بخت در قلمرو عمل خواهند بود. ارسطو اتفاق را نحوه وقوع رویدادهایی می داند که غایتی خاص دارند و تحقق این غایت به سبب طبیعت یا در پی فکر نبوده است. او در متافیزیک نیز به این اشاره دارد که همچنانکه موجود را بالذات یا بالعرض می نامند ، علت نیز همین سان است. از آن جا که مولفه اصلی بخت، بی ربطی غایت با نتیجه است، لذا بخت علت بالعرض است برای واقعه ای که علی القاعده از روی انتخاب مبتنی بر فکر و برای مقصودی روی می دهد. استدلال ارسطو بر تقدم علیت بالذات غایی و متعاقبا عدم امکان علیت اتفاقی بالعرض مستقل از آن، هسته اصلی روایت وی از بخت را تشکیل می دهد. بررسی رابطه بخت و فراوانی وقوع یک رویداد، تردیدهای بسیاری در هم مصداقی ندرت وقوع رویداد با اتفاقی بودن آن، می افکند. بنابراین برای تحلیل بخت، فهم نسبت میان تحلیل بر مبنای طبقه بندی سه گانه ارسطو از رویدادها به صورت ضروری یا دائمی، اکثری و اتفاقی (تحلیل فراوانی) و تحلیل بر اساس تحقق علیت غایی با التفات به تضاد میان علیت ذاتی و عرضی، لازم است.

تبلیغات