گسترش مداوم شهرها و کاهش تعلقات مکانی و محلی به واسطه ظهور پدیده هایی چون جهانی شدن، لزوم پرداختن به چگونگی ارتباط افراد و مکان زندگی را بیش از پیش روشن نموده است. به نظر می رسد پرداختن به مفاهیم معنایی مکان یا به عقیده برخی نظریه پردازان تاکید بر ظرفیت شهر برای نمایش یکتایی خود و آنچه منجر به تقویت معنی در شهر می گردد، راه مواجهه با چالشهای عصر حاضر می باشد. از سوی دیگر پیوسته پرداختن به معنی و هویت مکان به عنوان دو مفهوم معنایی مکان به صورت متمایز و مجزا نگارندگان را برآن داشت تا به تبیین رابطه این دو مفهوم در بازخوانی از رویکردهای موجود به این مفاهیم بپردازند. در نتیجه هدف این مطالعه فراتر از یک بازخوانی و تحلیل، تبیین ارتباط این مفاهیم معنایی مکان با یکدیگر و بیان نقاط اشتراک و افتراق آنها می باشد. نوشته حاضر از سنخ مقالات مروری تحلیلی می باشد. در این راستا با بهره گیری از تکنیک مطالعات کتابخانه ای ابتدا به مرور نظریات مرتبط با هر دو مفهوم در دوره های مختلف و از دیدگاههای متفاوت پرداخته و در انتها به کمک تحلیل کیفی این نظریات، ارتباط این دو مفهوم از دیدگاه نگارندگان تبیین می شود. یافته های این پژوهش نشان می دهد که رابطه ی این دو مفهوم به صورت تعاملی و چند سطحی با یکدیگر می باشد. در این رابطه، اصول مشترکی از قبیل تمایز، تداوم و ارتباط حاکم می باشند. در واقع، دستاورد تحقیق نقطه ی شروع چرخه ارتباطی معنا و هویت مکان را بازشناسی براساس اصل تمایز دانسته و سپس با عبور از سطح شناختی هویت مکان به سطح درونی هویت مکان بر اساس دو اصل تداوم و ارتباط می پردازد. به این ترتیب، پس از شکل گیری سطوحی از هویت، به منظور دستیابی به هویت غالب بایستی معانی متعددی با تکیه بر سه اصل مذکور پیرامون این هویتها شکل یابند. در مرحله نهایی نیز بازتولید معانی با محوریت هویت غالب صورت خواهد گرفت.