رفتارِ ابزاریِ بخشی از مردان جامعه با زنان، موجب شده برخی زنان نگاه شیءانگارانه دیگران به خود را بپذیرند و خود را یک شیء جنسی تلقی کنند. این پدیده ی شناختی رفتاری، در روان شناسی به «خودشیء انگاری» موسوم است. با توجه به آثار رفتاری و آسیب های اجتماعی این اختلال، تنها معرفی و پدیدارشناسی آن به صورت میدانی کافی نیست و لازم است در یک مکتب جامع نگر و اطمینان بخش همچون آموزه های وحیانی اسلام مطرح شود و عناصر نظری کارآمدی در جهت شناخت و مواجهه با آن استخراج گردد. پژوهش حاضر با روش تطبیقی و تحلیلی به ریشه یابی و مطالعه این عارضه در قرآن کریم پرداخته و سپس راهبردهای قرآنی جهت مواجهه با آن را جستجو کرده است. طبق بررسی ها مهم ترین مبانی خودشیء انگاری زنان از نگاه قرآن، تخیّل، تمایل به تفاخر و تبرّجِ مدیریت نشده در زنان است. راهبردهای عملی قرآن برای پیشگیری و درمان آن، هویت بخشی به زن بر اساس الگوسازی از او برای تمام بشریت، تأکید بر تساوی جایگاه عبودی و ظرفیت تکاملی زن و مرد، کنترل و محدودساختن گرایش های بدنی و غریزی اوست.