از میان آثار نمایشی رضا کمال شهرزاد، سه نمایش نامه «شب هزارو یکم»، «عباسه خواهر امیر» و «حرم هارون الرشید» یا «عزیز و عزیزه» به عنوان اقتباس های او از داستان های هزارویک شب ثبت شده اند. به نظر می رسد تلفیق رمانتیک فرانسوی با ظرفیت های تئاتری تازه ای که در دوره پهلوی اول به وجود آمد، در این آثار به اقتباس هایی انجامیده که با فرم آگاهی و ضرورت توجه به تمهیدات تئاتری (صحنه ای)، آ ن ها را به آثاری متفاوت تر با اسلاف خود تبدیل کرده اند. در این مقاله تلاش شده است علاوه بر خوانش اقتباس های کمال از داستان های هزارو یک شب براساس روش شناسی اقتباسی لیندا هاچن، سویه های صورت گرایانه این اقتباس ها و توجه آن ها به تمهیدات تئاتری در ایجاد آثار تازه بررسی شوند.