نقد کهن الگویی یکی از رویکردهای مهم در بررسی آثار ادبی مختلف، ازجمله متن ادبی قرآن کریم، است که بر شالوده یافته های تاریخی، مطالعات تطبیقی ادیان، انسان شناسی فرهنگی و روان شناسی به وجود آمده و بیشترین تأثیرات را از نظریات یونگ درباره ناخودآگاه جمعی و کهن الگوها پذیرفته است. در این پژوهش، با این رویکرد انگاره ازدواج مقدس که حاصل پیوند کهن الگوی مامِ زمین و پدرِ آسمان است در متن قرآن کریم بررسی شده است. فرضیه این انگاره نتیجه فرافکنی محتویات ناخودآگاه جمعی آدمیان در اجرام طبیعی همانند آسمان و زمین است که جفت یکدیگر تلقی شده و صاحب نقش هایی شده اند که در فرهنگ و ادب جهان، ازجمله باورهای فرهنگی مردمان عصر نزول قرآن کریم، نمود دارند. قرآن کریم با توجه به لسان قوم معرفی کردن خویش (ابراهیم/ 4)، به بازتاب این انگاره پرداخته و از آن برای القای پیام هدایت خویش بهره برده است. بر همین اساس، پرسش های این پژوهش عبارت اند از: دیرینه انگاره ازدواج مقدس در میان مردمان بین النهرین و اقوام سامی چیست؟ نحوه بازنمایی و تجلی این انگاره در آیات الهی چگونه است؟ این بن مایه در القای پیام هدایت الهی چه کارکردهایی را ایفا می کند؟ مطابق یافته های این پژوهش، به نظر می رسد قرآن کریم با رویکردی ایجابی به این انگاره، از مزایای کهن الگویی آن بهره برده و با کارکردی تعلیمی از آن، اولاً به اصلاح خودآگاه مخاطبان درباره معرفی هویت الله و تثبیت جایگاه او در هستی پرداخته؛ ثانیاً، با نفوذ در ناخودآگاه آدمیان پیدایش هستی را حاصل وحدت نمادین این اضداد، یعنی کهن الگوی مام زمین و پدر آسمان، معرفی کرده است. بر همین اساس از منظر قرآن کریم، درک این وحدت نمادینِ اضداد پلی است برای تعالی به سمت الله و آغا ز زایش و شکوفایی .