آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۴

چکیده

تصور فرد و جامعه به طور مجزا، تصوری ناممکن است و این دو عنصر در نسبت با همدیگر معنا می دهند؛ مقصود از بحث نسبت فرد و جامعه در رویکرد اجتماعی، پس از بحث اصالت یا عدم اصالت وجودی آن، میزان و نوع تأثیرگذاری جامعه در تکوین و تغییر شخصیت فرد و همچنین جهات و مقدار تأثیرگذاری فرد بر جامعه و نوع تعامل آن ها می باشد. در این تعامل، هم فرد دارای کارکردها و قوای زیادی است و هم جامعه آثار زیادی را داراست. در پویش های فلسفی - اجتماعی، هرچند تلاش زیادی برای تلفیق این دو عنصر انجام شده، اما چشم اندازهای یک جانبه ای وجود دارد که این توافقات را تهدید کرده است؛ اما در نگاهی رضایت بخش و با توجه به آیات قرآن سهم هر یک به طور قابل قبولی در نظر گرفته شده که ما را از چشم اندازهای افراطی دور می کند. در این نگاه، هم فرد نسبت به جامعه تکالیفی را ایفا می کند و هم جامعه وظایفی را نسبت به افراد عهده دار است. قرآن، حق را آمیخته ای از هر دو ویژگی فردی و اجتماعی می داند؛ از این رو، نه فرد می تواند از تأثیرات زندگی اجتماعی خارج شود و آن را نادیده بگیرد و نه جامعه می تواند بی توجه از عناصر خود باشد، ضمن این که قرآن بعد سومی را در کنار این دو بعد در نظر دارد و آن بعد الهی است؛ یعنی جهان هستی، چون دارای شعور و ادراک ویژه ای است در برابر کردار و رفتار انسان بی تفاوت نیست و در مقابل کنش های فردی و جمعی واکنش نشان می دهد. در این مقاله، این ابعاد از بحث با توجه به آیات قرآن و با تاکید بر تفسیر شریف المیزان ، مورد بررسی قرار گرفته است.

تبلیغات