امروزه بحث از منشأ دین، در شمار بحث های فلسفه دین و کلام جدید قرار گرفته و هنوز نمی توان تبیین نهایی و مورد اجماعی در این باره به دست داد. با این وجود، از جمله دیدگاه و رهیافت های مهم درباره دین، نظریه های کارکردی آن است که بر پایه مبانی خاص نظری، منشأ و خاستگاه دین با توجه به کارکردهای فردی و اجتماعی آن در دو رهیافت روان شناختی و جامعه شناختی توجیه و تبیین می گردد. در برخی آثار و اندیشه های متفکران مسلمان نیز زمینه های گرایش بشر به سوی دین و نیازهای معرفتی و عاطفی او به دین مورد توجه قرار گرفته و از تأملات کارکردی برای توجیه دینداری استفاده شده است. این نوشتار بر آن است تا مهم ترین تمایز دیدگاه کارکردی از منظر اندیشمندان غربی و مسلمان را مورد بررسی قرار داده و به نقدهای عام و خاص بر تبیین افراطی آن از جهت مبنا و روش، بپردازد. علاوه بر اینکه محتوای هر یک از این دو دیدگاه نیز مورد سنجش قرار گرفته و نگاه تقلیل گرایانه، به کارکردهای دین که ناشی از عدم توجه به حقانیت دین و خلط میان منشأ دینداری و منشأ دین است در اندیشه متفکران غربی، نقد و بررسی قرار خواهد گرفت.