مطابق بعضی آموزه های تصوف و عرفان، سالک چون به حق واصل شود به او نیروی دخل و تصرف در طبیعت عطا می شود و اموری را انجام می دهد که دیگران از انجام آن عاجزند. از این امور به «کرامات و خرق عادات» تعبیر شده است. هدف پژوهش حاضر، بیان نظریه های ابن سینا و قشیری در اثبات این گونه افعال است که با روش کیفی و به شکل تحلیلی تطبیقی و با استفاده از منابع کتابخانه ای به دست آمده است. ابن سینا در کتاب <em>الاشارات و التنبیهات</em> به شیوه ای علمی و فلسفی به توجیه و اثبات اعمال غیرعادی عارفان با ریاضت نفس، مبادرت ورزیده و این امور را از مجرای طبیعی دانسته است؛ ولی قشیری در کتاب <em>رساله قشیریه </em>ظهور کرامات و امور غیرمعمول و خرق عادات از ناحیه عرفا را بیان و این مطلب را با استناد به دلایل نقلی مانند قرآن، سخنان پیامبر(ص) و بیان حکایات از سایر عرفا اثبات می کند. او شرط قدم در مسیر سلوک را صدق و تبعیت از پیر و مرشد و انسان کامل دانسته است.