آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۱

چکیده

موضوع این جستار، بررسی نسبت مفاهیم اعتباری حقیقی(مفاهیم فلسفی ومنطقی) وواقع خارجی وذهنی آنها دروحدت وکثرت است. مسأله این است که آیا وحدت یا کثرت واقع خارجی وذهنی (منشاءانتزاع) مفاهیم فلسفی ومنطقی، مستلزم وحدت یا کثرت مفهوم است؟آیا وحدت یاکثرت مفهوم فلسفی ومنطقی ازوحدت وکثرت منشاءانتزاع آنها حکایت دارد؟ درپاسخ به پرسش های مزبور، فرضیه ها وگزاره هایی صورت بندی می شوند. روش انجام این تحقیق، تحلیلی ازطریق تحلیل مفهومی وگزاره ای است ومهمترین نتایج ویافته هایی که این پژوهش به آنها دست یافته است، عبارتنداز:1-درمحمول منطقی که خصوصیت معنایی مناسب بامنشاءانتزاع خود ندارد، تعدد سنخ مفهوم منطقی، ازکثرت سنخ معنایی منشاءانتزاع کشف نمی کند؛ همان طورکه کثرت سنخ منشاءانتزاع، مستلزم کثرت سنخ مفهوم منطقی نیست. 2-درمحمول منطقی که خصوصیت معنایی مناسب با منشاءانتزاع دارد، میان مفهوم ومنشأانتزاع آن دروحدت وکثرت، تلازم(استلزام ازدوطرف مفهوم ومنشأانتزاع آن)است.3-درمفاهیم فلسفی با لحاظ خصوصیت مسانخ ومناسب مفهوم در منشاءانتزاع محمول فلسفی، وحدت مفهوم ازوحدت خصوصیت در منشاءانتزاع حکایت می کند وکثرت سنخی منشاءانتزاع، مستلزم کثرت مفهوم است.4- درمفاهیم اعتباری حقیقی برحسب دیدگاه مشهور،-که خصوصیت مناسب مفهوم درمنشأانتزاع آن لحاظ نمی شود-، میان مفهوم ومنشاءانتزاع ، دروحدت وکثرت تلازم نیست.

تبلیغات