آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۰

چکیده

انفصال ایده ها و اشیاء از یکدیگر که از آن با عنوان خوریسموس یاد می شود باعث بروز مشکلاتی در وجودشناسی و شناخت شناسی افلاطون شده است. در صورت قطع ارتباط ایده ها و افراد، در وجود شناسی با این مشکل مواجه می شویم که چگونه ممکن است ایده ها علت افرادی باشند که با آنها ارتباطی ندارند. در شناخت شناسی باید به این مسأله پاسخ دهیم که اگر ایده ها با افراد ارتباطی نداشته باشند چگونه می توان از طریق اشیاء به شناخت ایده ها دست یافت. افلاطون و فیلسوفان بعدی هریک به نحوی می کوشند تا به مسأله خوریسموس پاسخ دهند. پروکلوس در پاسخ به این مسأله از دو اصل «حد وسط» و «وجود متقابل چیزها در یکدیگر» استفاده کرده است که اگرچه سابقه آنها به فیلسوفان قبلی و حتی به آثار افلاطون باز می گردد اما نخستین بار پروکلوس آنها را بسط داد و به طور گسترده به کار برد. بر طبق اصل اول واسطه هایی میان ایده و افراد وجود دارند که فیض ایده را به افراد می رسانند و همچنین امکان شناخت ایده را از طریق افراد فراهم می سازند. بر طبق اصل دوم صورتی از ایده در افراد تجسم می یابد و در عین حال افراد نیز به نحوی بالقوه در ایده متعالی وجود دارند.

تبلیغات