برزخیت را در تفکر ابن عربی می توان به عنوان مبنایی ترین وصف وجود شناختی برای خیال در نظر گرفت به گونه ای که دیگر احکام هستی شناختی خیال به نوعی به این اصل بنیادین برمی گردند. از آنجا که خیال در این بینش به عنوان ساحت و حضرتی از حضرات وجود مطرح می شود جای این سؤال هست که از نقطه نظر هستی شناختی، وصف برزخیت به چه نحو در حقیقت خیال ظهور کرده و منشأ آن در کجاست؟ در این مقاله با طرح دو مؤلفه تجلی و اعیان ثابته به عنوان دو رکن از ارکان مابعد الطبیعه ابن عربی، ظهور این برزخیت به وضعیت وجودی اعیان ثابته و ساختار مابعدالطبیعی آنها ارجاع داده خواهد شد؛ به این نحو که چون ساختار وجودی اعیان ثابته از وضعیتی برزخ گونه برخوردار است همین وضعیت در دیگر مراتب تجلی نیز خود را آشکار می کند.